به نام خدا
انتظار ...
قطره می بارد دلم بیتاب است
گونه هایم از غمت سیلاب است
چشمه می جوشد ز چشمم ، تشنگی
در پیت بس تشنه و میناب است
دل مریض و بی قرار در کوی عشق
با سراب جاده ، دل درخواب است
منتظر تا دیدنت ، تا کی ، چرا؟
در اجابت قصه ام ، ایجاب است
می درخشد دیده ام با اشک شوق
همچو شبنم برگلش بی خواب است
تا به عشق آن نگاهت انتظار
در هوایت چشم من در قاب است
می شمارم لحظه ها را آسمان
شب به جایت عاشق و مهتاب است
دل وفاق و بس امید و آرزو
هر دعایم ، خواسته ، استجاب است
در نمازم عشق و شکر و سجده ها
بوسه بر سجاده و معراب است
می شود آرامشم ، شعر و غزل
هم روان و رتبه هم اعراب است
طاهری گر عاشق است و منتظر
ریشه در دل ، شعر های ناب است
***
میر حمزه طاهری هریکنده ای نوپا
سلام................مرسی از نظرت.....وبلاگت فوق العاده است............ببخشید که پستام کمه اخه مگه درس و مشق میذاره............امیدوارم موفق باشی..........بازم پیشم بیا.........بای
سلام
عزیز دل برادر منون که به بی دلانه سر زدید
در غزلتان اشکالاتی دیدم که بهتر است برطرف کنید
چون تقدیم به ساحت انتظار شده باید شهر چشم گیری بسرایید.
متاسفم که وقت نقد آن را ندارم
معمولا وب گردی نمی کنم ولی حیفم آمد نگویم
یا علی مدد. شادزی