با آرامش من بیا مدارا کن قلبت رو از این حادثه پیدا کن زیبایی من سکوت و حاشا کن عکست رو در این پنجره پیدا کن خوشبختی من دری به روم وا کن ... اشک من بریز که رسوا شم هم صحبت قصه ها و دردا شم ... ... عشقی میان جبر و جبر باشم این خانه ی بی درو به روم وا کن ... گم کرد انگشتر انحراف دردا شو از ترس ستمگری . فکراشو راه رفتن زیر فقر کفشاشو از پشت بگیر زیپ شو وا کن ... گاهی که دلم گرفت . تنها شم از گفتن قصه ها زلیخا شم همراه دراکولا پر از ما شم یک به یک دشمنا رو حلوا کن
علی رفیعی
+ نوشته شده در شنبه دوازدهم اسفند ۱۳۹۱ ساعت 14:23 توسط انجمن شعر و ترانه ایران
|
خسته ام از حركت پروانه ها خسته ام از هر صداي آشنا خسته ام از صوت تو از صوت من خسته ام حتي از آواي خدا مهر ورزان راه كينه مي دهند خسته ام از اين همه پر مدعا لرزش دستان من بي ارزش است! خسته ام از آسمان و اين دعا اي خداي من به فريادم برس خسته ام از مردمان بي وفا
آ. شيدا
+ نوشته شده در چهارشنبه نهم اسفند ۱۳۹۱ ساعت 20:15 توسط انجمن شعر و ترانه ایران
|
خسته ام از حركت پروانه ها خسته ام از هر صداي آشنا خسته ام از صوت تو از صوت من خسته ام حتي از آواي خدا مهر ورزان راه كينه مي دهند خسته ام از اين همه پر مدعا لرزش دستان من بي ارزش است! خسته ام از آسمان و اين دعا اي خداي من به فريادم برس خسته ام از مردمان بي وفا
+ نوشته شده در یکشنبه ششم اسفند ۱۳۹۱ ساعت 15:37 توسط انجمن شعر و ترانه ایران
|
كسي كه رفتنيه يه روز ميره آسمون قلبش اما ميگيره ميگيره دلش ازاون حرفاي تو ميره شايد بدوني قدرشو تو تو سكوت وگريه هاش حرفي داره مي دونه خدا اونو دوسش داره ميره ومي سپارتت دست خدا دلش از تو نميشه اما جد
+ نوشته شده در یکشنبه ششم اسفند ۱۳۹۱ ساعت 15:35 توسط انجمن شعر و ترانه ایران
|
دلم از دست شما پاره شده دل من خالي وپوشالي شده دل من به ساد گيم خنديد ورفت حواسش نبود تو رو بوسيد و رفت حواسش نبود كه نا مهربوني حواسش نبود كه تونمي موني دل من با عشق توكاري نداشت عشق توآتيش روقلب من گذاشت حالا ديگه دل من پريشوني ؟ حيف كه فايده نداره پشيموني
+ نوشته شده در یکشنبه ششم اسفند ۱۳۹۱ ساعت 15:33 توسط انجمن شعر و ترانه ایران
|