به نام خدایی که عشق را آفرید
*** عشق ***
عشق پرتوی از گل و زمین است
عشق کبوتری زیبا آفرین است
عشق چو نم نم بارون الهی
هر جایی ریزد نقش زمین است
عشق چشمه ای باشد از دل کوه
یا آبی زلال زیر زمین است
عشق بلبلی باشد به ترانه
لبخند و نوای عشق همین است
عشق رودی باشد چه مصفا
سنگ و ساحلش صد آفرین است
عشق ماهی باشد چه درخشان
شب در آسمان همچو نگین است
عشق سرّی است از اسرار دلها
با وصال عشق چه قدر شیرین است
عشق شمعی است که اگر بسوزد
پروانه کنارش به کمین است
بی عشق دنیا زندگی شد تلخ
درد دل عاشقان همین است
***
(نوپا)
سلام
بزرگوار برادر من
خوبید؟
ممنون از لطف بی منتهای شما
سیو کردم آف می خوانم
ولی لینک کردم
ممنون باز هم
دعام کنید.
شعراتون حال و هوای طبیعت داره. چیزی که ما در زندگی شهری از او بیبهره ایم. راستش دلم میخواست که میتونستم برم تو یه روستا زندگی کنم ولی چه میشه کرد که اینجا توی این تهران گیر افتادم.
این دلتنگی که توی شعراتون موج میزنه رو منم دارم. به هر حال خیلی لذت بردم و امیدوارم از خوب حادثه بتونید به طبیعت برگردید و همچنان بنویسید تا بینهایت.
ممنون که به وبلاگم سر زدید.
مثل دفعات قبل زیبا وبی تکلف تبریک میگم به پسر بابلی. به ما هم سر بزن
پسر خوب کسی از عقائد تو خوشش نخواهد اود دنیا عوض شده
سلام
خوبید؟
می بینم نلینکیدید!!!!!!!!!!!!
آقا بنویس
تا کور شود هر آن کس که نتواند دیدی و آرزوی آمریکا شدن ایران رو داره.
دعام کن.
سلام آقای طاهری
اولا من در حدی نیستم که در مورد شعرهای شما نظر بدم
فقط بگم وقتی وارد وبلاگ شما شدم یه خورده بهت زده شدم
بهتون تبریک می گم
ان شالله که همیشه موفق باشین