تقدیم به تیم فوتبال خونه به خونه بابل ...
بـه عشق پیروزی
باز اومـدن میدان
به رتبه می بالـن
لبا همـه خنــدان
چو طوفان سرخن
همه شوق دیــدار
رسیدن به مقصود
شدن پر طـرفـدار
این خـونه به خـونه
دیگـه قهـــرمـانـه
حـریفــو میشناسه
پیــروز میــدانــه
بهـــار نارنج هم
تــودنیـــا پیچیده
نـــدای پیــروزی
به هر جا رسیده
همـه توی میــدان
حـریفا کردن گیج
درخشیـدن اینبار
با درس اسکوچیچ
نـویـد پیروزی
مبارک ای بابل
بازم میریم فینال
قوی و ما پر گل
گرفتیم حق مونو
با این زحمت و رنج
باز عطری می پیچه
بهاری از نارنج
سلام تیم و فوتبال
سلام لیگ بـرتـر
سلام رتبه و جام
سلام کــل کشور
***
میر حمزه طاهری هریکنده ای نوپا
بهار می آید و صدای پایش از هر سو به گوش می رسد و ما هم جشن می گیریم این عید سعید باستانی دیرینه را و ورق می زنیم سال کهنه را و آغاز می کنیم سال نو را به لطف خداوند بزرگ و سلامتی همه مردم ایران زمین بویژه بیمارانی که روی تخت بیمارستان هستند.
صدای پای بهار می آید ...
نـــو بهــــار و می رسد نـــوروز ما
رفتــه دیــــروز و ببین امـــــــروز ما
ادامه مطلب ...
عید اومده دوباره ...
صــدای پـایی مــی آد
عمو نوروز تو راهــه
شکـوفه ها می رقصن
همه چــی روبـــراهه
گــلا همـــه وا شدن
تو باغ پشت خـــــونه
روشاخـه ها میخندن
شکــوفه و جــوونه
عید اومـــــده بهـاره
شادی باخــود می آره
بلبل میخــونه از دل
پاشــو که فصل کـاره
خنده رسیده بــر لـب
شادی می آد تو خـونه
سفره میذارن هفت سین
جشن سعیدمــــــــونــه
غنچـــه ها بیدار شدن
با لباسای رنــــــــگی
رو علفـا پـا نــــــــــذار
روزی به این قشنـگی
کاش بشه این کینه ها
از تـو دلا دور بشن
کمک کنیم ســال نو
خیر و خوشی جور بشن
مهمـــونا دارن می آن
از راه دور و نــزدیک
دورهمـن ، اومـــدن
واســه سلام و تبریک
با این تــرانـــه از مــــن
بهــار تـــو کــــــاری کن
دسای تنگـــــــو بگـــیر
اونارو دلـــــــــداری کن
***
میر حمزه طاهری هریکنده ای نوپا
گلهای نیلوفر پرپر ...
(تقدیم به شهدای نفتکش سانچی )
میــونه آتش و آب
چه شوق پروازی
شـهـادت چه زیباس
پر از رمز و رازی
چـه بیتابـه دریـــا
تنش شده پر خون
دلا همـه داغـــون
چشا پر از بارون
یا امام رضا (ع) ...
زائـری درمـانـده ام ، دستم بگیر
از نفس افتــــاده ام ، دستم بگیر
آمــــدم بـا اشتیاق تا جـان دهــم
جان نثاری ساده ام ، دستم بگیر
گــــوشه ای چشم انتظار دیـدنت
روبروت ایستاده ام ، دستم بگیر
اسم تو لای دفترم ...
اسم تــو همش جلــوی چشامـه
میبینم می آی میشینی توی خط
عشقمـون خیلی زیاده ، اما من
مینویسم سه تا نقطه روی خط
عید اومده دوباره ...
صــدای پـایی مــی آد
عمو نوروز تو راهــه
شکـوفه ها می رقصن
همه چــی روبـــراهه
بـــــوی گـــلا پیچیده
تو باغ پشت خـــــونه
روشاخـه ها وا شدن
شکــوفه و جــوونه
تموم شعرم از تو …
تمــومـه شعـر مـن از تو
تـویی ، دسمــو می گیری
تمــومــه واژه هــا از تو
تــویی ، حسمـو می گیری
همیشه روبــروم هستی
پیشتم عــــاشق و شیـدا
واژه هارو مــن میگردم
تـــو اونـــو میکنی پیـدا
شب یلدا ...
جشنی بـه پـا شد وقت رویــایـی است
شب شب طـــــولانی و یلــــدایی است
لحظه خوش و سفره پراز برکت است
هرکه به رسمش بانی و حـرکت است
پائیز هم زیباست ...
باز کن پنجره را
امروز هوا عالی است
چشمانت را بگشای
پائیز هم دیدنی است
شکر خدا بجا آر …
خلقتش ستودنی است
گوش کن ...
می شنوی ؟
صدا یی پیداست!
خش خش برگها هم شنیدنی است
ادامه مطلب ...یا حضرت علی اصغر ... (تقدیم به سردار کوچک کربلا)
در دست بابا کودکی بس غرقه خون است
نامش علـــی اصغر و شیرین زبــون است
کوچه پر از رقص و کف و هلهله برپاست
خیمه پر از شیون عـــزا ولـــــوله برپاست
یا امام رضا (ع) ...
زائـری درمـانـده ام ، دستم بگیر
از نفس افتــــاده ام ، دستم بگیر
آمــــدم بـا اشتیاق تا جـان دهــم
جان نثاری ساده ام ، دستم بگیر
وقت دعا ...
دعـــا کنیم دلامـون
بــوی بارون بگیرن
غصـه هـا کمتر بشن
شادی ها جون بگیرن
دعـا کـــن از ته دل
نگــو که دیگه دیره
زود از خدا بخوا که
دساتـو هـم میگیره
دعـا کن خیـر و برکت
تو سفره هامون باشه
تـو جـانونی هرخـونه
یه لقمه ای ، نـون باشه
کبوتران مدافع حرم (تقدیم به شیر مردانی از خطه شمال...)
بــاز اومــدن کــلاغـا
کـوچه پر از هیاهــو
رو زمینـا افتــــــادن
چشایی مثلــه آهــــو
پـرنـــده های خـاکـی
اومــــدن از راه دور
تا زمینــو پــاک کنن
از قـــدمــای نـاجــور
صدای پای بهار
بهار می آید و صدای پایش از هر سو به گوش می رسد و ما هم جشن می گیریم این عید سعید باستانی دیرینه را و ورق می زنیم سال کهنه را و آغاز می کنیم سال نو را به لطف خداوند بزرگ و سلامتی همه مردم ایران زمین بویژه بیمارانی که روی تخت بیمارستان هستند.
عید نوروز مبارک
نـــو بهــــار و می رسد نـــوروز ما
رفتــه دیــــروز و ببین امـــــــروز ما
روزای سخت دوری تو ...
از وقتـی کـه تو پـر زدی
خوشی هامــو جارو زدم
بسکه دلــم تنگه بــرات
جلـــو چشات زانــو زدم
وقتی ازم جـــــدا شـدی
ابـرا تــو پلکــا اومـــدن
این بـارونـای بـی امـون
رو گونه هام جاری شدن
شب یلدا ...
جشنی بـه پـا شد وقت رویــایـی است
شب شب طـــــولانی و یلــــدایی است
لحظه خوش و سفره پراز برکت است
هرکه به رسمش بانی و حـرکت است
رنگ چشمات دیدنی بود ...
حـدس من درس درومد
دوتـــا سایــــه کمــــونی
بــــوی بـارونـای گرم و
ابـر آسمـــــون نشــونی
رنگ چشمات دیدنی بود
تو سـراب تــــه جــــــاده
در سفـر یـه راهنما بود
همــه جـــا شد استفــاده
یا حضرت علی اصغر ... (تقدیم به سردار کوچک کربلا)
در دست بابا کودکی بس غرقه خون است
نامش علـــی اصغر و شیرین زبــون است
کوچه پر از رقص و کف و هلهله برپاست
خیمه پر از شیون عـــزا ولـــــوله برپاست
عمـو عباس نیــومد ...
خیمـــه همــــه منتظــر
وای عمـو جون نیومد
نالـــــــه هــای سکینه
تــو خیمـه باز درومـد
رفته به ســوی فــرات
علقمــــــه آب بیــــاره
لبای خشک و زخمــی
غم تـو دلا مـی کـــاره