دل بیقرار
شهادت فاطمه زهرا (ع) ...
شمع می سوزد
درونم بی قرار
سینه را غم می فشارد
دیده بارد اشک ناب
کوچه سرد است و سکوت
شب به شهرم خیمه زد
چشمه می بارد روان
گونه ام در انتظار
فاطمه آن گوهری
رتبه اش خیر النساء
با شهادت پر گشود
عالمی را شد عزا
ادامه مطلب ...
بیقرار ...
چشام میون ابراس
هواش سیا هو تاره
با این حالی که دارم
بارون می خواد بباره
ابرا دارن می جنگن
یه رعد و برقی افتاد
نم نم بارون اومد
اون دعوا فوری افتاد
ادامه مطلب ...
گریه های تو ...
هر وقت چشات بی حالند
بارونا نم نم می آد
وقتی دلم می گیره
شب می شه شبنم می آد
غصه نخور عزیزم
این بارونا بند می آد
ابرا از اینجا می رند
موقع لبخند می آد
ادامه مطلب ...
شعر های من ...
شبا که من می خوابم
کتاب شعرام بازه
ترانه ها بیدارند
با رنگ و بوی تازه
شعرا لونه می سازن
تو جنگل کتابم
واژه ها با قلقلک
نمی ذارند بخوابم
قصه برف و کلاغ در زمستون ...
وقتی زمستون می آد
کلاغا عاشق می شن
با غار و غارایشون
درک حقایق می شن
میگن زمستون اومد
برفا دارند می شینند
بریم به پیشواز شون
خوب نیست مارا نبینند
Happy New Year
من هم به نوبه خودم فرا رسیدن عید کریسمس و تولد حضرت مسیح را به همه مسیحیان عزیزم تبریک و تهنیت عرض می کنم.
تقدیم به تمامی مسیحیان عزیز
میلاد مسیح و عید کریسمس
عید است و شادی
نه عید نوروز
جشن مسیحاست
نامش ، کریسمس
علی (ع) شعر بی نقطه ...
در راه و دل هرکاری علی گو
همراهی و دلــــداری علی گو
اول او علی اسمی که مولا
حاکی که مرا ، حالی علی گو
پائیز هم زیباست ...
باز کن پنجره را
امروز هوا عالی است
چشمانت را بگشای
پائیز هم دیدنی است
شکر خدا بجا آر …
خلقتش ستودنی است
گوش کن ...
می شنوی ؟
صدا یی پیداست
تقدیم به امام زمان (عج)
روزی مـی آیی چه زیبا مـــی شود
در زمین آنروز چه غوغا می شود
مـی شود هر جا پر از مهر و وفا
خسته دل آندم مــــــداوا می شود
مبعث رسول اکرم (ص)
مبعث پیغمبر است بس شادی است
محضر عاشق حرف بس عالی است
جشن پیغمبر رسول خاتم است
عشق بر دلها حصول عالم است
ادامه مطلب ...
قصه دیار سبزم در شمال ...
قصه ای می گویم
بس گران و افتخار
می کند همراهی ام
شعر من ، تا انتها
می نویسم ، روستا
مردمانش سخت کوش
از کشاورزش تا ...
کودکانش ، جنب و جوش
دل بیقرار (به مناسبت شهادت فاطمه زهرا (ع) ... )
شمع می سوزد
درونم بی قرار
سینه را غم می فشارد
دیده بارد اشک ناب
کوچه سرد است و سکوت
شب به شهرم خیمه زد
چشمه می بارد روان
گونه ام در انتظار
بهار می آید و صدای پایش از هر سو به گوش می رسد و جشن می گیریم این عید سعید باستانی دیرینه را و ورق می زنیم سال کهنه را و آغاز می کنیم سال نو . عید بر شما مبارک
عید نوروز1391
نـــو بهــــار و می رسد نـــوروز ما
رفتــه دیــــروز و نگــــر امـــــــروز ما
مـی رسد بر گــوش من آواز خـوش
بلبل از شوق بهـــارش رفته هــوش
زمستون
وقتی که زمستونه پنجره ها بسته می شن
گـرمای اتاقا از یه جا بودن خسته می شن
بالای درختا کــه گشنه آب و هــــوا شن
رویای زمستونا تو دفترم زنده می شن
محرم(ماه خون بر شمشیر)
باز هم محرم
ماه عزا شد
در کربلا بس
غوغا به پا شد
از خون و شمشیر
دارم شکایت
از کشته هایش
باشد روایت
محرم ماه پیروزی خون بر شمشیر...
دو دیده اشک باران است ، محرم
ز سوگ ، جمله یاران است ، محرم
جهان می بارد ، اشک ، داغ یاران
ز ظلم ، نابکاران است ، محرم
پائیز هم زیباست ...
باز کن پنجره را
امروز هوا عالی است
چشمانت را بگشای
پائیز هم دیدنی است
شکر خدا بجا آر …
خلقتش ستودنی است
گوش کن ...
می شنوی ؟
صدا یی پیداست
خش خش برگها هم شنیدنی است
و من بیقرار ...
تا غروب به انتظار خواهم نشست
غروب زرد و طلایی اش دیدنی است
و تا شب هم منتظر خواهم ماند
شب سرد و درازش نوشتنی است
بگذار قلم بردارم
و عاشقانه بنویسم
آنچه در افکار من می گذرد
آنچه که از پائیز نگفته ام
آنچه که در ذهن من سوسو می کند
از پائیز .... بله پائیز
از ایام سکوت و طولانی اش
از چهره طبیعت بی نظیرش
از شگفتی های آسمانی اش
فصلی که تنهایی ام را به خاطرم می کشد
از عشقم ...
از آرامشم ...
از گریه ام ...
از خاطرات کهنه و بایگانی ام
از خرید و گام اول دبستانی ام
و چقدر زیباست ، جنگل
با برگهای مرده ی رنگارنگ
مسافر مشهد
یا امام رضا (ع)
سوی مشهد رفتم و عرض سلامـم , ای رضا(ع)
شاد شادم بــار اول ز امــامــم , ای رضا (ع)
بــــوی او پـر کرد , کل حــرمش شد با صفا
آخــر این باشد صفت , وصف مــرامم ای رضا(ع)
(در وصف شرکت صف)
یارد صف را رتبه ای است
دقت و فن و تلاش
می درخشد ، ساحلش
سازه های رنگ رنگ
در جهادند یک گروه
اتحاد و افتخار
هم بچرخد زندگی
هم بسازند ، تازه ها
نقشه ، work order ، سند
همزمانند ، در plan
هرکه ، مست حیطه ای است
پر تلاش و انتظار
هم Jacket هم Topside
هم Bridge تا بارج ها
می شود آباد ، وطن
با وجودش خودکفا
(
امام زمان (عج)
روزی مـی آیی چه زیبا مـــی شود
در زمین آنروز چه غوغا می شود
مـی شود هر جا پر از مهر و وفا
خسته دل آندم مــــــداوا می شود
ظلم ها مـــــی خشکد آنجا بودنت
صلح و دوستی آنجا رویا می شود