یا امام رضا (ع) ...
زائـری درمـانـده ام ، دستم بگیر
از نفس افتــــاده ام ، دستم بگیر
آمــــدم بـا اشتیاق تا جـان دهــم
جان نثاری ساده ام ، دستم بگیر
گــــوشه ای چشم انتظار دیـدنت
روبروت ایستاده ام ، دستم بگیر
از کـــویری آمـدم پر پیچ و خــم
دل به دریـا داده ام ، دستم بگیر
راه دوری آمــدم ، پـابــوس تـو
من به تو دل داده ام ، دستم بگیر
خــادمـانت می زنند نقــــــاره ها
این من و سجاده ام ، دستم بگیر
جرعـه ای نوشیدم از آب حــرم
یا علـی سر داده ام ، دستم بگیر
گـوشه ای ، آقا کبوتر ها را من
نذری گندم داده ام ، دستم بگیر
دیده گـــریانم خـجل مـن پـر گنه
کاروان جا مانده ام ، دستم بگیر
عاشقـم آقــا ،دارم پـر می کشم
مستم و این باده ام ، دستم بگیر
بر ضریحت دست من آخر رسید
در صفت آمــاده ام ، دستم بگیر
ضامن آهــــو رضا ، شرمنده ام
این نگـاه سـاده ام ، دستم بگیر
طـاهـری ، گفتا به عشقت آمـدم
مـن پیغمبر زاده ام ، دستم بگیر
***
میر حمزه طاهری هریکنده ای نوپا
در رابطه مبتنی بر نفع طلبی-که در ان اتکا و نیاز نهفته است . ترس و رنجی فرساینده پنهان است