(شعر مازندرانی)
دمش گرم
هواره مشته ابر بیته ، دمش گرم
کهو می ره شه ور بیته ، دمش گرم
سیو بیه هوا ، گم بیه افتاب
دتا دسته شه سر بیته، دمش گرم
وارش بیته هوا تیم تیم ، دیاره
زمینه خنده ور بیته ، دمش گرم
ببار وارش ، بشن صلح و صفاره
خشحالی اینجه سر بیته ، دمش گرم
سو بیه اینجه اونجه مشته تی تی
سبزه گل ره نظر بیته ، دمش گرم
عجب بیه قشنگ ، تا چش دیاری
خدایی اینجه پر بیته ، دمش گرم
او بیته کیه ره ، روش کشنه روش
تیلندی بال و پر بیته ، دمش گرم
دپیته بوی نحنا ، اونجه پخشه
علف ره اونجه قهر بیته ، دمش گرم
بورم شکر هاکنم جان خداره
هدایی سرتا سر بیته ، دمش گرم
***
تلفظ انگلیسی
Damesh garm
Hevare mashte abr bayteh , damesh garm
Kaho mire she var bayteh , damesh garm
Siyo bayeh heva gom bayeh eftab
Deta daste she sar bayteh, damesh garm
Varesh bayteh heva tim tim diyareh
Zamine khandeh var bayteh , damesh garm
Bebar varesh bashen solho safari
Kheshhaly inje sar bayteh , damesh garm
So bayeh inje onje mashteh titi
Sabzeh golre nazer bayteh , damesh garm
Ajeb bayeh ghasheng ta chesh diyari
Khedaee injeh par bayteh , damesh garm
O bayteh kilere rosh kasheneh rosh
Tilendi bal o par bayteh , damesh garm
Dapiteh boyeh nahnah onjeh pakhshe
Alefre onje ghahr bayteh, damesh garm
Borem shokr hakenem jane khodareh
Hedaee sar ta sar bayteh , damesh garm
***
ترجمه فارسی
دمش گرم
آسمان از ابر های سیاه پر شده است و همه جا سیاه به نظر می آید.
با وجود ابرهای سیاه آفتاب ناپدید شده و از این بابت آفتاب احساس ناراحتی می کند.
بارن نم نم شروع به باریدن کرده است و زمین با وجود باران بسیار خوشحال می باشد.
با آمدن باران صلح و صفا از آسمان فرود می آید و و همه از این بابت خوشحال هستند.
گلهای زیادی در دشت و صحرا پیدا شده است و سبزه با بودن گلها حسادت می کند.
تا جایی که به چشم دیده می شود زیبا شده است و لطف خدا اونجا نمایان است.
رودهای کوچک همه پر آب شده است و آب های گل آلود هستند.
بوی نحنا در کنار رودها به مشام می رسد و علف از این ماجرا ناراحت است.
و من خدا را شکر می کنم که این همه نعمات را خلق کرده است.
نوپا
2/7/1386
بندر عباس
( به نام خدا )
Except seeing you, doing without any work
جز دیدنت برایم ، کاری دیگر نمونده
رو طاقچه’ اتاقم
عکسای تو ردیفند
جز دیدنت برایم
کاری دیگر نمونده
از دوری من و تو
ترانه ها سرودم
برای با تو بودن
نائی دیگر نمونده
از نقشه’ زندگی
روز و شبم اسیری
با یادت این نوشته
خطی دیگر نمونده
از بلبلان عاشق
بس نکته ها شنیدم
میخانه های عشقم
جامی دیگر نمونده
از پیک ناز عاشق
گلواژه ها رسیده
آخر تو با من هستی
حالی دیگر نمونده
تو از من این نوشتی
از خاطرات زیبا
بیا با لحظه هام باش
وقتی دیگر نمونده
هر گوشه’ اتاقا
با ذوق تو ردیفند
از لابلای خنده
دردی دیگر نمونده
از قطره های بارون
من زندگی گرفتم
از قطره قطره اشکم
آبی دیگر نمونده
تو آسمون قلبم
پرنده ها زیادند
با کوچ هر پرنده
بالی دیگر نمونده
حالا که وقت خنده
از آسمون رسیده
بیا با لحظه هام باش
راهی دیگر نمونده
با صورت چو ماهت
زیبایی ها پریدند
لو’ لو’ ی آسمونیت
خالی دیگر نمونده
***
(نوپا)
http://www.taheri.blogsky.com
کشاورز
( تقدیم به آنانی که با تلاش پاکشان و با نیروی بازو هایشان و با توکل به خدای مهربان و با نام علی (ع) در سخت ترین شرایط و با کمترین امکانات به زندگی مشغولند ، خداوند یار و نگهدارشان)
***
ای بینجه کر ای عشق کار
ای هسی تو کاره سوار
دائم تو باشی برقرار
داری همیشه تنه خار
ای هسی تو سعی و تلاش
ته زحمت آخر هسه تاش
بهار بمو تو کاره سر
ورز موقع زمینه سر
گوشه ره گیرنی تیمه جار
ونه دله ره کندی خار
با چند تا مرزه دوره ور
اسا شه کاره گیرنی سر
ونه دله ره لینگه لو
با لله جا گیرنی پیسو
اسا وره با مشته او
شه تیمه جاره کندی سو
ته تیمه بینج اوی دله
خیر و خشی خنه دله
قاطی نمک با مشت او
با خشحالی گیرنی چکو
روزی دبار با گرم او
یواش یواش تیم بونه سو
اسا شونی زمینه لو
با میس پاشنی روبرو
چنگ چنگ دهیل تیم جاره سر
موارکوا ته دوره ور
مرز بالا تیم جار سری
اتا اتا شه اینوری
با لله جا کندی پچیم
نایلونه وا کندی شه دیم
گرم دکفه ته تیم جار
نوج بزنه بینج خار و خار
اسا ته تیم بونه نشا
را کفنی شه کاره جا
دسه جمی فصل نشا
ریکا کیجا مرد و زنا
وجین بزو دسه جمی
گرمی هوا و او کمی
با لینگلو گیرنی تراک
سامونه مرزه زندی چاک
نا راحتی نا دارنی خو
دشته کنار تا نصفه شو
بینجه دله کندی هدار
قل دارنه جا ره گیرنی وار
ته نشا اسا بونه گد
وجین و اوره کنده رد
چیلکا مرزا ره تاشنی
اسبه کوده هی پاشنی
بینج اسا بیه بی چکو
گنی برو ته دره کو
تاشنی اینجه اونجه ره
ناز دنی مشته غوشه ره
ای خاخر و جان داداش
بن تر بزن خار خار بتاش
ته دتا چش دره هوا
ونگ دنی شه جان خدا
نکنه بباره وارش
مه کار و بار بوه ناخش
گرم که باشه ته کسو چنگ
کومپا زنی ره کنده ونگ
کر بزه بیه کیسه بار
چند تا هکرده ای برار
کیله زندی نوم علی
زمین دله تو خلخلی
گنی خدا برکت هدا
مه روزی ره حرکت هدا
اگه خدا بوه رضا
پابوس بورم امام رضا
تازه وه کاره راحته
کشاورزی د ساعته
الان بمو کومپای گد
گد گده کره کنده رد
صبح تا غروب جینگا سری
بورده دیگه وه اونوری
هر چی بوم از قدیما
کم بتمه از اون صفا
یاد وشوم نهونه گم
مه شعر جا نهونه توم
***
ترجمه فارسی
کشاورز
ای کشاورز ای که عاشق کار و تلاش هستی و همیشه در حال کار و کوشش هستی.
انشاالله برقرار و جاویدان باشی و همیشه تندرست باشی.
ای که همیشه در تلاش و کوشش هستی و مزد تلاش خود را در موقع درو بر می داری.
با آمدن فصل بهار کار و کوششت شروع می شه و در کنار زمین حاضر می شوی.
کوشه ای از زمین را برای خزانه برنج آماده می کنی و آنجا را برای بزرگ شدن برنج آماده می کنی.
و دور تا دور خزانه را با مرز مشخص کرده و آماده کار می شوی.
با پای برهنه داخل خزانه را لگد مال و آماده و مسطح می کنی.
بعد از مسطح شدن خرانه آن را پر آب می کنیم .
بعد با شادی بذر های نمونه شلتوک را که قبلاٌ آماده کردیم داخل آب قرار می دهیم .
با مخلوط نمک در آب شلتوک های پوک از شلتوک تو پر جدا می شود.
و روزی دوبار به آن آب گرم می پاشیدند و یواش یواش شلتوک جوانه می زند.
و بعد از جوانه زدن شلتوک آن را به داخل خزانه می پاشند.
یواش یواش به طور دقیق جوانه ها را به داخل خزانه ریخته می شود و همسایه ها مبارکباد می گن.
و خودت هم بالای مرز با شیرینی (تیم جار سری) پخش می کنی.
با نی بالای خزانه را می پوشانی و روی آن را با پلاستیک می پوشانی.
با پوشش و آماده سازی جوانه ها سبز شده و منظره زیبایی تشکیل می شود.
و بعد از بزرگ شدن جوانه ها (نشا) فصل کار کوشش شروع می شود.
و همه باهم شروع به نشا می شویم .
بعد از نشا کاری همه برای وجین آماده می شویم با وجود کمی آب و گرمی هوا.
با وجود خشکسالی ترک ها را با پا محو می کنیم و آب بیشتری به شالی زار وارد می کنیم.
با این وجود آرام و قرار نداری و تا نصف شب در شالیزار هستی.
از میان شالیزار رفت و آمد می کنی و از هدر رفتن آب هم جلوگیری می کنی.
نشا تو حالا دیگه بزرگ شده است و دیگه به وجین و آب هم نیازی ندارد.
با وجود علف های زیاد روی مرزها آنها را پاک می کنی و کود های رشد را می پاشی.
شلتوک ها حالا دیگه رسیده است و آماده دروی آنها می شوید.
دیگه مشغول درو می شوی و از دیدن غوشه های زیبا لذت می بری.
به بقیه در درست درو کردن سفارش می کنی.
به آسمان نگاه می کنی و خداوند را صدا می زنی.
و می گی نکنه هوا بارون بزنه و محصول امسال را خراب بکنه.
وقتی هوا گرم باشه موقع خرمن کوبی هم فرا می رسه.
و بعد از خرمن کوبی کیسه ها بار می شند و از تعداد محصولت سئوال می کنی.
با صدای یا علی به جمع کردن محصول می شوی و آرام و قرار نداری
می گی یه بار دیگه خداوند به من برکت داده تا به زندگی ام سر و سامان بدهم.
میر حمزه طاهری (نوپا)
بهمن 1385
بندر عباس
آموخته های زندگی
آموخته ام که: عشق مرکب حرکت است نه مقصد حرکت
آموخته ام که: این عشق است که زخمها را شفا می دهد نه زمان
آموخته ام که: بهترین کلاس درس دنیا کلاسی است که زیر پای خلاق ترین فرد (خالق یکتا) است
آموخته ام که: مهم بودن خوب است ولی خوب بودن از آن مهمتر
آموخته ام که: تنها اتفاقات کوچک زندگی است که زندگی را تماشایی می کند
آموخته ام که: خداوند متعال همه چیز را در یک روز نیافرید پس چطور می شود من همه چیز را در یک روز بدست آورم
آموخته ام که: چشم پوشی از حقایق آنها را تغییر نمی دهد
آموخته ام که: در جستجوی محبت و خوشبختی زمانی برای تلف کردن وجود ندارد
آموخته ام که: اگر در ابتدا موفق نشدم با شیوه جدیدتر دوباره بکوشم
آموخته ام که: موفقیت یک تعریف دارد « باور داشتن موفقیت»
آموخته ام که: تنها کسی مرا شاد می کندکه گوید تو مرا شاد کردی
آموخته ام که: گاهی مهربان بودن بسیار مهمتر از درست بودن است
آموخته ام که: هرگز نباید به هدیه ای که از طرف کودکی داده می شود نه گفت
آموخته ام که: در آغوش داشتن کودکی به خواب رفته یکی از آرامش بخش ترین حس های دنیا را درون آدمی بیدار می کند
آموخته ام که: زندگی مثل طاقه پارچه ای است هر چه به انتهای آن نزدیکتر می شود سریعتر می گذرد
آموخته ام که: باید شکر گزار باشیم که خدا هر آنچه را که می طلبیم به ما نمی دهد
آموخته ام که: وقتی نوزادی انگشت کوچکتان را در مشت کوچکش می گیرد در واقع شما را به اسارت زندگی می کشد
آموخته ام که: هر چه زمان کمتری داشته باشیم کارهای بیشتری انجام می دهیم
آموخته ام که: همیشه برای کسی که به هیچ عنوان قادر به کمکش نیستم دعا کنم
آموخته ام که: زندگی جدی است ولی ما نیاز به دوستی داریم که لحظه ای با او از جدی بودن دور باشیم
آموخته ام که: تنها چیزی که یک شخص می خواهد فقط دستی است برای گرفتن دست او و قلبی برای فهمیدنش
آموخته ام که: لبخند ارزانترین راهی است که می توان با آن نگاه را وسعت بخشید
آموخته ام که: باد با چراغ خاموش کاری ندارد
آموخته ام که: به چیزی که دل ندارد نباید دل بست
آموخته ام که: خوشبختی جوستن آن است نه پیدا کردن آن
نوپا
19/01/86
به نام خدا
پیشاپیش
عید سعید باستانی (نوروز 138۶ )
را به تمامی ایرانی های عزیز
و به شما
گروه بلاگ اسکای
تبریک و تهنیت عرض می نمایم.
***
I Also
Congratulate
Happy
Nourooz (1386)
Festival
To All Iranian
And Blogsky Group.
***
چند دوبیتی تقدیم به شما
1- بهار
باز فصل بهار آمد و گلها آشکار شد
از هر طرفی غنچه’ زیبا هزار شد
زیبا مرغکی روی شاخکی نوا خواند
کین جلوه از آن پروردگار شد
***
2- بهار
صفا باشد چمن با گل بروید
زمینم یاسمن سنبل بروید
مرا حالا بهارم آشنا کرد
مبادا ساز بی بلبل بروید
***
3- بهار
شد بهاران هر طرف گلها صدایت می زنند
نرگس و یاس و سمن حالا صدایت می زنند
سبزه هم با بودن گلهای رنگ رنگ , خنده لب
بلبلان با چهچهی زیبا صدایت می زنند
***
نوپا
۲۱/12/84
NOPA
12.03.07
http://www.taheri.blogsky.com nopa_mht@yahoo.com
( به نام خدا )
محرم(ماه خون بر شمشیر)
باز هم
محرم
ماه عزا شد
در کربلا بس
غوغا به پا شد
از خون و شمشیر
دارم شکایت
از کشته هایش
باشد روایت
از ظلمت ظلم
خورشید
نتابید
از اهل کافر
آنجا چه ها بود
از شمر ملعون
ظلم و ستم ها
بس خیمه ها
سوخت
آنجا رها بود
ظلم بر حسین(ع) و
یاران راهش
بر کشته آنجا
شیون به پا بود
ظلم از یزیدان
هر جا نمایان
از داغ یاران
بس گریه ها بود
خون شهیدان
صد لاله رویید
از عطر و بویش
آنجا صفا بود
جن و ملک هم
از این مصیبت
در سینه آنروز
آهی دگر بود
ششماهه اصغر(ع)
در خون و نیزه
بر حنجر او
تیری رها شد
آن کودک ناز
آغوش مادر
رحمی نبود
هیچ
زان اهل کافر
از
رقص شمشیر
گویا
خبر بود
از رعد و برقش
دشمن جدا بود
سالار آنروز
در خون شناور
نامش
حسین(ع) است
فرزند حیدر
از
اشک زینب
نعش برادر
صد ها ملائک
صاحب عزا بود
سقای آن روز
با مشک آبش
در خیمه
بودند
بس چشم به راهش
عباس(ع)
دو دستش
از تن
جدا شد
بر مرکب خود
آنجا رها شد
مرد علمدار
سقای تشنه
آنروز
ز راهش
او با خدا شد
درس شهادت
نام حسینی(ع) است
عالم برایش
ماتم سرا شد
***
(نوپا)
10 بهمن 1384 بندر عباس
Happy New Year
من هم به نوبه خودم فرا رسیدن عید کریسمس و تولد حضرت مسیح را به همه مسیحیان عزیزم تبریک و تهنیت عرض می کنم.
تقدیم به تمامی مسیحیان عزیز
*** میلاد مسیح و عید کریسمس ***
عید است و شادی
نه عید نوروز
جشن مسیحاست
نامش , کریسمس
آغوش مریم
نوری مبین است
بس می درخشد
اینجا و آنجا
بلبل زشادی
با صد ترانه
بر شاخه شاخه
هی می زند پر
فصل زمستان
چه نوبهاری است
دشت و دمن شد
با غنچه زیبا
شبنم به گلها
ناز است و غلطان
رویایی گشته است
دنیای گلها
تن پوش روشن
هرجا صفا یی است
از سوز سردی
آنجا نمایان
صد لاله در باغ
بر سبزه حالی است
این لطف و رحمت
از آن الله است
***
میر حمزه طاهری (نوپا)
زمستون
وقتی که زمستونه پنجره ها بسته می شن
گرمای اتاقا از یه جا بودن خسته می شن
بالای درختا که گشنه آب و هوا شن
رویای زمستونا تو دفترا زنده می شن
***
به نام خدا
*** امام زمان (عج) ***
روزی می آیی چه زیبا می شود
در زمین آنروز چه غوغا می شود
می شود هر جا پر از مهر و وفا
خسته دل آندم مداوا می شود
ظلم ها می خشکد آنجا بودنت
صلح و دوستی آنجا رویا می شود
غنچه ها وا می شوند با نوبهار
لحظه لحظه آن چه دیبا می شود
چشمه می جوشد زلال و شادمان
تشنه ات در صف هویدا می شود
صوت قرآن می رسد از هر طرف
وقت روحانی مهیا می شود
بلبلان را نیست آرام و قرار
در بهارم دل شکوفا می شود
اشک شوقت می چکد از گونه ها
قطره قطره نیکی در یا می شود
می رسند از هر طرف بس عاشقان
در نمازت صف مصلا می شود
طاهری گر عاشق است و منتظر
در کلامش شعر چه معنا می شود
***
نوپا
شعر مازندرانی بدون نقطه
(دل)
مه دل هی روی صحرا کرده , آهو
صداره سر وه همرا کرده , آهو
کاره سر دل وه کار کرده , اساره
مره وه هی هی اصلا کرده , آهو
دلی دارمه ملال و لال سوهه
همه عالم وه الا کرده , آهو
لله وا که مره وه سر صداهه
حرص سو لله سرما کرده , آهو
دره آه درد دوری ای مه دلور
صداره هر گدر وا کرده , آهو
الم دل ره سواره کله کاله
صواحی , کله کلا کرده , آهو
کلامه دل رکوع آدمی اه
علم داری رکوع ها کرده , آهو
سواره لاکمه الله که دوی
همه راه صراط وا کرده , آهو
مه دل هسه صدا الله ی عالم
همه آدم وه لا لا کرده , آهو
اگه دل دل صداهه داد و هی داد
مره هر ساله وه آه کرده , آهو
وگر طاهری هسه راه الله
دمادم دل وه همراه کرده , آهو
****
تلفظ انگلیسی
Me del hey roye sahra kerde aho
Sedare sar ve hemra kerde aho
Kare sar del ve kar kerde esare
Mere ve hey hey esla kerde aho
Dely darme melalo lale sohe
Hame alem ve ella kerde aho
Laleva ke mere ve sar sedahe
Herse so lale serma kerde aho
Dare ah dared dory ey me delvar
Sedare har geder va kerde aho
Alem del re sevare kale kale
Sevahi kale kela kerde aho
Kelame del rokohe ademihe
Alemdary rokoha kerde aho
Sevare lakmeye alla ke davy
Hame rahe serat va kerde aho
Me del hase seda allaye alem
Hame adem ve lala kerde aho
Age del del sedahe dad o hey dad
Mere har sale ve ah kerde aho
Vager taheri hase rahe alla
Demadem del ve hemra kerde aho
***
ترجمه فارسی
(دل)
- دل من مثل آهو حال و هوای صحرا کرده است و بسیار گرفته و نالان می باشد.
- و موقعی که مشغول کار می باشم از غم و تنهایی آرام می گیرم.
- دلی دارم بسیار اندوهگین و گرفته است و به هیچ چیزی اعتنا ندارد.
- با صدای نی که مشغول می شوم دلم به تکاپو می افتد و از غم رها می شود .
- از دوری تو و از صدای تو من ناراحت و اندوهگین می باشم.
- از بس غمگین هستم هیچ چیزی را متوجه نمی شوم و فقط اول روز سرحال می باشم.
- حرفهایی که از دل بیرون می آید بسیار با ارزش می باشد و مرا بسیار خوشحال می کند.
- به خودم گفتم که اگر طبق روش خدا پیش روی تمامی مشکلات حل می شود.
- تمامی ذکر و فکرم خداوند بزرگ می باشد که تمامی بندگان به سمت او گرایش دارند.
- و باعث تاسف است که سر و صدایی (غم) از دل بیرون می آید و هر ساله مرا آزار و اذیت می کند .
- و اگر طاهری پیرو راه خدا می باشد پیوسته خداوند را در زندگی الگو قرار می دهد و اورا می پرستد.
***
نوپا
02/03/85 بندر عباس
http://www.taheri.blogsky.com
دوبیتی های من
زمستون
وقتی که زمستونه پنجره ها بسته می شن
گرمای اتاقا از یه جا بودن خسته می شن
بالای درختا که گشنه آب و هوا شن
رویای زمستونا تو دفترا زنده می شن
***
غزل
غزل خواندم غزل آشفته ام کرد
به هر شعرو سخن آموخته ام کرد
نویسم هر چه دل گوید , اطاعت
به برگ و دفترم وابسته ام کرد
***
بهار
صفا باشد چمن با گل بروید
زمینم یاسمن سنبل بروید
مرا حال ا بهارم آشنا کرد
مبادا ساز بی بلبل بروید
***
جوانی
جوانم من جوانی ریشه ام باد
هزاران آرزوها بیشه ام باد
وگر دارم غمی بر دل نیارم
تلاش و سوی حرفه پیشه ام باد
***
آرزو
کدامین آرزو در دل وطن کرد
لباسی آسمانی را به تن کرد
مرا با آرزو هایم رها کن
فلک آخر سفارشها به من کرد
***
جدایی
کبوتر پر زدی با من چه کردی
دلم را سر زدی با من چه کردی
تو را عاشق ندانستن گناه است
قدم آخر زدی با من چه کردی
***
با تو
تو را تنها زشب هر جا می گردم
تمامی کوله بارم را می بندم
شبی سرد و سکوتی با تو بودن
خیالم آسمانم من می خندم
***
قبله
به زیر منظر حق جلوه گاهی است
به سوی کعبه حق قبله گاهی است
وگر چشم بیند و باور ندارد
ز اثباتش دلیلی و کتابی است
***
بهار
آمده بهار گل آشکار است بیا
هر طرف نگر غنچه هزار است بیا
بلبلان همه چه شاد و سرمست
این جلوه از آن پروردگار است بیا
***
میر حمزه طاهری نوپا
mir hamzeh taheri nopa
به نام خدای عاشقان
این شعر از دوران دبیرستان می باشد
که در مورخه 10/11/70 سروده شده
که با رجوع به دفتر شعرم و یادی از گذشته
تقدیم شما عزیزان می شود:
حیف که دارند حروم می شند
***
می رم و هی داد می زنم
تو تنهائی زندونی ام
با سختی های زندگی
با بودنت من زنده ام
سحر
که پا می شم چه زود
روز و شبم
تموم می شند
چه اومدن , چه رفتنی
حیف که دارند حروم می شند.
انگاری
هر ساعت عمر
زود و زودم می رند سفر
گاهی خوب و گاهی بدند
گریه و شادی تو همند
لذت زندگی , همین
اینجور دارند تموم می شند
چه اومدن , چه رفتنی
حیف که دارند حروم می شند.
از سینه’ دقیقه ها
قلبی پر از خستگی هاست
از خاطرات اون روزا
زندگی ام , خاطره هاست
از , بند بند شعر من
نوشته ها تازه می شند
چه اومدن , چه رفتنی
حیف که دارند حروم می شند.
کاش
یکی پیدا بشه
خوبیها را یادم بده
تو قلب صاف و ساده ام
زندگی ها به من بگه
تو دفتر پاکی دیگه
اون بدیها پاره می شند
چه اومدن , چه رفتنی
حیف که دارند حروم می شند.
***
(نوپا)
بندر عباس 15/03/85
به نام خدایی که جهان را آفرید
افکار زخمی
امروز پدر گفت
با چشم خیسش
بس خاطره بود
فانوس دیدش
می گفت آن روز
بودند سزاوار
گر ساده بودند
دائم وفا بود
افکار مادر
گویا خبر هاست
بر ذهن زخمش
راز پدر بود
آفتاب رحمت
بس می درخشید
از شهد نورش
آنجا صفا بود
از رنج و سختی
نیست ناله پیدا
از لابه لایش
بس خاطره بود
از چشمه عشق
جوش و خروشی
هر تار و پودش
لطف خدا بود
حالا دگر نیست
آن صحنه پیدا
از ریشه خشکید
عالم چه ها شد
آن روز شیرین
کوچ است و پنهان
بر زنگ شعرم
آه و نوا شد
یاد از گذشته
بر شعرم اینک
عالم خبر دار
آنروز چه ها بود
***
(نوپا)
بندر عباس 21/02/85
به نام خدایی که جهان را آفرید
*** عالم از اوست ***
بگویم شکر رب چون عالم از اوست
زمین و آسمان و شبنم از اوست
همه جمله نبات و جمله موجود
بهار و باد و ابر و نم نم از اوست
به انسان کرد عطا بس چیز و نا چیز
گرفتن لحظه ای جان و دم از اوست
وگر کافر کند کفران نعمت
گرفتن جان کافر هر دم از اوست
نگر به خود به اندام وجودت
که صانع آدمی شادی غم از اوست
همه موجود الله صنع الله است
همه جلوه الهی, آدم از اوست
کتابش گوهری از علم فردوس
ندا دادن ز عالم خاتم از اوست
همه از اوییم و سویش رویم ما
گرفتن, کل مال و جانم از اوست
تنفس حرف و گامم با او باشد
بگویم عبد اویم نامم از اوست
الهی با امیدش شب کنم روز
دوای هر بلا و ماتم از اوست
***
(نوپا)
بندر عباس 07/02/85
به یاد
مرحومه اعظم خزائی جویباری که در
سبز ترین دوران زندگی اش
در جوار امام هشتم
به سوی خدایش کوچ کرد
(روحش شاد یادش گرامی باد)
کوتر زخمی
تو بوردی بالا بالا پر بهیتی
بهشت و شه ملائک ور بهیتی
تو با امام هشتم عهد دوسی
شه تن اسبه لباس چرقد دوسی
کمربنده سفر ره زیل دوسی
شه پر بیتنه سه دخیل دوسی
تو اونجه در پناهه شه خدایی
تو از زخم و جراحت هم شفاهی
تمومه خاره جاره در بزویی
خدا دونده اماره سر بزویی
ته بوردن این و اونه ونگ هکرده
کوچه پس کوچه هاره لنگ هکرده
همه ته وسه کنه ناله و داد
ندونه اونجه هسی شادوهی شاد
همه تره بدیین آرزونه
ته قبره سر قرآن و با وضونه
خله هانه ته وسه او بهینه
مثله شمع یواشکی خو بهینه
تره اینجه و اونجه خو بدینه
تره ماه تی تی واری سو بدینه
ته تن اسبه لباس خش بو بدینه
ته دور تا دوره سبزه سو بدینه
ته شاعر چند تا بنده رو هکرده
شه دل ره با بنوشتن سو هکرده
***
تلفظ انگلیسی
kotere zakhmi
to bordi bala bala par bahiti
beheshto she melaek var bahiti
to ba emame hashtem ahd davesi
she tan esbe lebas chorghas davesi
kamerbande safere zil davesi
she par baitenese dakhil davesi
to onje dar penahe she khodaee
to az zakhmo jerahet ham shefaee
temome kharejare dar bazoee
kheda donde emare sar bzoee
te borden ino one vang hakerde
koche pas kochehare lang hakerde
hame te vese kene nale vo dad
nadone onje hasi shado hey shad
hame tere badiyen arezone
te ghabresar ghorano ba vezone
khale hane te vese o bahine
mesle sham yevasheki kho bahine
tere inje va onje kho badine
tere mah titi vari so badine
te tan esbe lebas khesh bo badine
te dor ta dore sabze so badine
te shaher chand ta bande ro hakerde
she delre ba banveshten so hakerde
ترجمه فارسی
کبوتر زخمی
رفتی به طرف آسمان و پروازکردی و به طرف بهشت رفتی و با ملائک همسخن شدی,
تو با امام هشتم پیمان بستی و لباس سفرت (لباس سفید) را کاملاً پوشیدی,
خودت را برای رفتن آماده کردی و برای پرواز کردن به سوی خدا دخیل بستی,
تو آنجا در پناه خداوندت هستی و همچنین در آنجا از زخم و دردهایت هم درمان می شوی,
همه جاهایی که برایت خوب بود رفتی و به خدا قسم می خورم که به طرف ما هم آمدی,
رفتنت همه را ناراحت و عزا دار کرد و کوچه پس کوچه های محل را در سکوت عجیبی تبدیل ساخت,
همه برای دوری تو داد و فریاد سر دادندو نمی دانند که تو در آنجا احساس شادی می کنی,
همه برای دوباره دیدنت آرزو می کنند و همیشه بر سر مزارت قرآن و فاتحه می خوانند,
تمام بستگانت از دوری تو مریض و شکسته شدند و و مثل شمع سوختن و تمام شدند,
خیلی ها اعلام کردند که تورا خواب دیدند که همچون ماه می درخشیدی,
و همچنین لباس سفید و خوشبویی بر تن داشتی و دور تادورت سر سبز و خرم بود,
شاعرت چند بیتی را برای تو آماده کرد و با این کارش دلش را آرامش داد,
***
نوپا
به نام خدا
پیشاپیش
عید سعید باستانی (نوروز 1385 )
را به تمامی ایرانی های عزیز
و به شما
گروه بلاگ اسکای
تبریک و تهنیت عرض می نمایم.
***
I Also
Congratulate
Happy
Nourooz (1385)
Festival
To All Iranian
And Blogsky Group.
***
چند دوبیتی تقدیم به شما
1- بهار
باز فصل بهار آمد و گلها آشکار شد
از هر طرفی غنچه’ زیبا هزار شد
زیبا مرغکی روی شاخکی نوا خواند
کین جلوه از آن پروردگار شد
***
2- بهار
صفا باشد چمن با گل بروید
زمینم یاسمن سنبل بروید
مرا حالا بهارم آشنا کرد
مبادا ساز بی بلبل بروید
***
3- بهار
شد بهاران هر طرف گلها صدایت می زنند
نرگس و یاس و سمن حالا صدایت می زنند
سبزه هم با بودن گلهای رنگ رنگ , خنده لب
بلبلان با چهچهی زیبا صدایت می زنند
***
نوپا
14/12/84
NOPA
05.03.06
به نام خدایی که عشق را آفرید
*** عشق ***
عشق پرتوی از گل و زمین است
عشق کبوتری زیبا آفرین است
عشق چو نم نم بارون الهی
هر جایی ریزد نقش زمین است
عشق چشمه ای باشد از دل کوه
یا آبی زلال زیر زمین است
عشق بلبلی باشد به ترانه
لبخند و نوای عشق همین است
عشق رودی باشد چه مصفا
سنگ و ساحلش صد آفرین است
عشق ماهی باشد چه درخشان
شب در آسمان همچو نگین است
عشق سرّی است از اسرار دلها
با وصال عشق چه قدر شیرین است
عشق شمعی است که اگر بسوزد
پروانه کنارش به کمین است
بی عشق دنیا زندگی شد تلخ
درد دل عاشقان همین است
***
(نوپا)
بندر چرا نمی بارد ؟
*** نیست هیچ بارانی اینجا ***
در کنار پنجره
من
حسرت یک قطره باران
آسمانی گرم و روشن
ابر ها
در کوچ فردا
با وجودش در زمستان
آرزوی نم نم آن
بس نگاهها آسمانی
نیست هیچ بارانی اینجا
با وجود باد خشمگین
شهر پیدا نیست هر جا
گرد و خاک هم در هوایش
می پرند
حیران و ویران
در خیالم
با نگاهش
نم نم باران چه زیبا
تا بشوید شهر تشنه
نیست هیچ بارانی اینجا
موج
در ساحل چه زیبا
می نشیند روی سنگها
قایق صیاد را او
می برد
در خواب و رویا
ماهیان رنگ رنگش
در دل دریا فراوان
منتظر
از ریزش آن
نیست هیچ بارانی اینجا
(نوپا
به نام خدا
( شعر مازندرانی همراه با تلفظ انگلیسی)
اون زمونای قدیما
اون زمونای قدیما
اون آدمای با وفا
هنیش بینه رواقه سر
خسه بینه شه کاره سر
تازه چایی افتابه کل
بهار بینه زمینا کل
ورزای پش چو و ازال
لپر و تیل کتنه چال
بچی پلاره خردنه
زنده بینا ای مردنه
گد وشون ای کد خدا
پول و زمین کرده سیوا
بیچارون هی کار کردنه
بینجه کیسه بار کردنه
ناماشونا خسه بینه
مله میون دسه بینه
سمباره بن پلی بینه
مشغول لینگه تلی بینه
تشکله سر زرک پلا
مشغول بینه قند و پلا
تازه کره قد کتنه
تیسابه راره متنه
زمین زوئه تازه وجین
دسه جمی کاره بوین
کمر دلا تب تب عرق
مرز ه بالا لامبوس ورق
چله بییه کرسی سر
شب چره دیه سر به سر
تیکا ایا مله دله
بمپرسنه تله دله
سنگه پل و اون پله سر
چند تا کیجا افتو به سر
دشته دله اسب و سوار
صواسری و چار بیدار
خرمن زونه چند تا خلال
خردنه روزی حلال
جینگا زنی خسه بینه
بینج و کمل دسه بینه
لمپا وشونه سو بییه
فنر چراغ خو بییه
برف اموئه میسه قاده
وارش امو وه با قاده
اسا گنی کو قدیما
تازه بونی نو و نوا
مدل رب زندی برار
خارجی گپ زندی برار
کئی پلاره یاد نکن
دولبه کلاره یاد نکن
شلوار لی تنگ پوشنی
ایمونه دل ره کوشنی
جوابه سر بالا دیینی
گد و کچیکی ره وا دیینی
قدیمای سختی ره ته
اونای بد بختی ره ته
اتا لحظه شه یاد بیار
اون کتاباره بی بیار
نا که قدیما چی چیه
زرک و چفا چی چیه
مه دل خانه اتا بویم
کمک کنی صد تا بویم
اسا بونه یاد نکنی؟
قدیماره شاد هکنی؟
الان بمو ظبط و سی دی
زبونه مازرون چی تی
بورده فراموش بهییه
فارسی بتن خوش بهییه
اسا گمبه جان مارون
وچه دره شمه میون
فارسی زبونه یاد بدین
مازرونی ره باد ندین
اتا بوین یکی چییه
مستروین و جکی چییه
مواظبه وچه باشین
وشونه هر کجه باشین
اما شما جان پرون
زحمتکش و خسه تنون
وچه ی جا رفق باشین
چپ چپکی تشر ناشین
اسا بورم شه مله سر
شعر بهووم از همه ور
امه مله هسه شلوغ
گد و کچیک گوش زنده بوق
چفته بنه دارنه مله
الیاد بنه دارنه مله
مصدار و تسکندون عجب
زمین دارنه وجب وجب
بیستا پنج تا دارنه شهید
اتا اتا بینه رشید
به راشون فدا بهینه
آسونه سر جا بهینه
آخر سر گمبه برار
مله ره ته هکن قرار
طاهری که بورده بیرون
مشکل دیه ونه میون
***
تلفظ انگلیسی
on zamonaye ghadima
on zamonaye ghadima
on ademaye ba vafa
henish bine revaghe sar
khase bine she kare sar
taze chaee eftabe kel
behar bine zamina kel
verzaye pesh cho vo ezal
apero til katene chal
bechi pelare kherdene
zende bina ay merdene
gade veshon ay kad khoda
pola zamin kerde siva
bicharon hey kar kerdene
binje kise bar kerdene
namashona khase bine
male mion dase bine
sembare ben pali bine
mashghole linge tali bine
tash kalesar zarek pela
mashghol bine ghanda pela
taze kare ghed katene
tisabe rare metene
zamin zoee taze vejin
dase jami kare bavin
kamer dela teb teb aregh
marze bala lambos varegh
chele biye kersiye sar
shab chare daye sar be sar
tika aya male dele
bempersene tale dele
sange pela on pele sar
chand ta kija afto be sar
dashte dele asbo sevar
sevasari vo charbidar
khermen zone chand ta khelal
kerdene roziye helal
jinga zani khase bine
binja kamel dase bine
lampa veshone so biye
fener cheraghe kho biye
barf emoee mise ghade
varesh emo ve ba ghade
esa geni ko ghadima
taze boni no va neva
modele rab zandi berar
khareji gap zandi berar
kaee pelare yad naken
dolabe kelare yad naken
shelvare li tang posheni
imone delre kosheni
jevabe sar bala deeni
gada kechiki re va deeni
ghadimaye sakhti re te
onaye badbakhti re te
ata lahze she yad beeyar
on ketabare bay beeyar
na ke ghadima chi chi ye
zareko chefa chi chi ye
me del khane ata bavim
komek keni sad ta bavim
esa bone yad nakeni?
ghadimare shad hakeni
alan bemo zabta sidi
zebone mazeron chi ti
borde feramosh bahiye
farsi baten khosh bahiye
esa gembe jane maron
vache dare sheme miyon
farsi zebone yad badin
mazeroni re bad nadin
ata bavin yeki chiye
mestervina jaki chiye
movazebe vache bashin
veshone har keje bashin
ama shema jane peron
zahmetkasho khase tanon
vache ye ja rafegh bashin
chap chapeki tasher nashin
esa borem she male sar
shehr bahovem az hame var
ame male hase shologh
gada kechik gosh zande bogh
chafte bene darne male
elyad bene darne male
masdara teskendon ajeb
zamin darne vajeb vajeb
bista panjta darne shahid
ata ata bine rashid
be rashon feda bahine
asone sar ja bahine
akhere sar gembe berar
malere te haken gherar
taheri ke borde biron
moshkel daye vene miyon
***
نوپا - NOPA