ترانه ها و دلنوشته های شاعرانه  از میر حمزه طاهری هریکنده ای نوپا

ترانه ها و دلنوشته های شاعرانه از میر حمزه طاهری هریکنده ای نوپا

شبا که من می خوابم / کتاب شعرام بازه / ترانه ها بیدارن / با رنگ و بوی تازه / شعرا لونه می سازن / تو جنگل کتابم / واژه ها با قلقلک / نمی ذارن بخوابم /
ترانه ها و دلنوشته های شاعرانه  از میر حمزه طاهری هریکنده ای نوپا

ترانه ها و دلنوشته های شاعرانه از میر حمزه طاهری هریکنده ای نوپا

شبا که من می خوابم / کتاب شعرام بازه / ترانه ها بیدارن / با رنگ و بوی تازه / شعرا لونه می سازن / تو جنگل کتابم / واژه ها با قلقلک / نمی ذارن بخوابم /

محرم ماه خون بر شمشیر

 

http://www.taheri.blogsky.com nopa_mht@yahoo.com

( به نام خدا )

محرم(ماه خون بر شمشیر)

باز هم

 محرم

ماه عزا شد

در کربلا بس

غوغا به پا شد

از خون و شمشیر

دارم  شکایت

از کشته هایش

باشد روایت

از ظلمت ظلم

خورشید

 نتابید

از اهل کافر

آنجا چه ها بود

از شمر ملعون

ظلم و ستم ها

بس خیمه ها

سوخت

 آنجا رها بود

ظلم بر حسین(ع) و

یاران راهش

بر کشته آنجا

شیون به پا بود

ظلم از یزیدان

هر جا نمایان

از داغ یاران

بس گریه ها بود

خون شهیدان

صد لاله رویید

از عطر و بویش

آنجا صفا بود

جن و ملک هم

از این مصیبت

در سینه آنروز

آهی دگر بود

ششماهه اصغر(ع)

در خون  و نیزه

بر حنجر او

تیری رها شد

آن کودک ناز

آغوش مادر

رحمی نبود

 هیچ

زان اهل کافر

از

 رقص شمشیر

گویا

 خبر بود

از رعد و برقش

دشمن جدا بود

سالار آنروز

در خون شناور

نامش

حسین(ع) است

                                           فرزند حیدر  

از

اشک زینب

نعش برادر

صد ها ملائک

صاحب عزا بود

سقای آن روز

با مشک آبش

در خیمه

بودند

بس چشم به راهش

عباس(ع)

دو دستش

از تن

 جدا شد

بر مرکب خود

آنجا رها شد

مرد علمدار

سقای تشنه

آنروز

 ز راهش

او با خدا شد

درس شهادت

نام حسینی(ع) است

عالم برایش

ماتم سرا شد

***

 (نوپا)

10 بهمن 1384 بندر عباس

 

تبریک سال نو میلادی۲۰۰۷

 

 

Happy New Year

من هم به نوبه خودم فرا رسیدن عید کریسمس و تولد حضرت مسیح را به همه مسیحیان عزیزم تبریک و تهنیت عرض می کنم.

 

تقدیم به تمامی مسیحیان عزیز

 

*** میلاد مسیح و عید کریسمس ***

 

عید است و شادی

نه عید نوروز

جشن مسیحاست

نامش , کریسمس

 

آغوش مریم

نوری مبین است

بس می درخشد

اینجا و آنجا

 

بلبل زشادی

با صد ترانه

بر شاخه شاخه

هی می زند پر

 

فصل زمستان

چه نوبهاری است

دشت و دمن شد

با غنچه زیبا

 

شبنم به گلها

ناز است و غلطان

رویایی گشته است

دنیای گلها

 

تن پوش روشن

هرجا صفا یی است

از سوز سردی

آنجا نمایان

 

صد لاله در باغ

بر سبزه حالی است

این لطف و رحمت

از آن الله است

***

میر حمزه طاهری (نوپا)

 

 

زمستون

زمستون

وقتی که زمستونه پنجره ها بسته می شن

گرمای  اتاقا  از  یه جا  بودن خسته می شن

بالای   درختا  که  گشنه  آب  و  هوا   شن

رویای  زمستونا  تو  دفترا  زنده   می شن

***

امام زمان (عج)

 

http://www.taheri.blogsky.com

nopa_mht@yahoo.com

 

به نام خدا

 

*** امام زمان (عج) ***

 

روزی می آیی چه زیبا می شود

در زمین آنروز چه غوغا می شود

 

می شود  هر جا پر از  مهر و وفا

خسته دل  آندم  مداوا می شود

 

ظلم ها  می خشکد آنجا  بودنت

صلح و دوستی آنجا رویا می شود

 

غنچه ها  وا  می شوند  با  نوبهار

لحظه لحظه آن چه دیبا می شود

 

چشمه می جوشد زلال و شادمان

تشنه ات در صف هویدا می شود

 

صوت  قرآن می رسد از هر طرف

وقت    روحانی   مهیا   می شود

 

بلبلان   را   نیست  آرام  و  قرار

در   بهارم  دل  شکوفا  می شود

 

اشک شوقت می چکد از گونه ها

قطره قطره  نیکی  در یا  می شود

 

می رسند از هر طرف بس عاشقان

در  نمازت  صف  مصلا  می شود

 

طاهری گر عاشق  است  و  منتظر

در کلامش  شعر چه معنا می شود

***

نوپا

دل (شعر مازندرانی بدون نقطه)

 

http://www.taheri.blogsky.com

nopa_mht@yahoo.com

 

 

شعر مازندرانی بدون نقطه

(دل)

مه دل هی روی صحرا کرده , آهو

صداره  سر  وه  همرا کرده ,  آهو

 

کاره سر دل وه کار کرده , اساره

مره وه  هی هی اصلا کرده , آهو

 

دلی  دارمه  ملال  و  لال  سوهه

همه  عالم  وه  الا  کرده , آهو

 

لله وا   که  مره  وه   سر صداهه

حرص  سو  لله  سرما کرده , آهو

 

دره  آه  درد دوری  ای   مه دلور

صداره  هر گدر  وا کرده , آهو

 

الم  دل ره  سواره  کله  کاله

صواحی , کله  کلا  کرده , آهو

 

کلامه دل  رکوع  آدمی اه

علم داری رکوع ها کرده , آهو

 

سواره  لاکمه  الله که  دوی

همه  راه  صراط  وا کرده , آهو

 

مه دل  هسه  صدا  الله ی  عالم

همه  آدم  وه  لا لا  کرده , آهو

 

اگه دل دل صداهه داد و هی داد

مره هر ساله وه آه کرده , آهو

 

وگر    طاهری   هسه   راه الله

دمادم  دل وه  همراه  کرده , آهو

 

**** 

تلفظ انگلیسی

Me del hey roye sahra kerde aho

Sedare sar ve hemra kerde aho

 

Kare sar del ve kar kerde esare

Mere ve hey hey esla kerde aho

 

Dely darme melalo lale sohe

Hame alem ve ella kerde aho

 

Laleva ke mere ve sar sedahe

Herse so lale serma kerde aho

 

Dare ah dared dory ey me delvar

Sedare har geder va kerde aho

 

Alem del re sevare kale kale

Sevahi  kale kela kerde aho

 

Kelame del rokohe ademihe

Alemdary rokoha kerde aho

 

Sevare lakmeye alla ke davy

Hame rahe serat va kerde aho

 

Me del hase seda allaye alem

Hame adem ve lala kerde aho

 

Age del del sedahe dad o hey dad

Mere har sale ve ah kerde aho

 

Vager taheri hase rahe alla

Demadem del ve hemra kerde aho

***

ترجمه فارسی

 

(دل)

 

-        دل من مثل آهو حال و هوای صحرا کرده است و بسیار گرفته و نالان  می باشد.

-        و موقعی که مشغول کار می باشم از غم و تنهایی آرام می گیرم.

-        دلی دارم بسیار اندوهگین و گرفته است و به هیچ چیزی اعتنا ندارد.

-        با صدای نی که مشغول می شوم دلم به تکاپو می افتد و از غم رها می شود .

-        از دوری تو و از صدای تو من ناراحت و اندوهگین می باشم.

-        از بس غمگین هستم هیچ چیزی را متوجه نمی شوم و فقط اول روز سرحال می باشم.

-        حرفهایی که از دل بیرون می آید بسیار با ارزش می باشد و مرا بسیار خوشحال می کند.

-        به خودم گفتم که اگر طبق روش خدا پیش روی تمامی مشکلات حل می شود.

-        تمامی ذکر و فکرم خداوند بزرگ می باشد که تمامی بندگان به سمت او گرایش دارند.

-        و باعث تاسف است که سر و صدایی (غم) از دل بیرون می آید و هر ساله مرا آزار و اذیت می کند .

-        و اگر طاهری پیرو راه خدا می باشد پیوسته خداوند را در زندگی الگو قرار می دهد و اورا می پرستد.          

 

***

نوپا

02/03/85 بندر عباس

 

گلچین دوبیتی های من

 

http://www.taheri.blogsky.com

nopa_mht@yahoo.com

 

دوبیتی های من

زمستون

 

وقتی که زمستونه پنجره ها بسته می شن

 گرمای اتاقا از یه جا بودن خسته می شن

بالای  درختا که گشنه  آب و  هوا شن

رویای  زمستونا  تو دفترا  زنده می شن

***

غزل

 

غزل خواندم غزل آشفته ام کرد

به هر شعرو سخن آموخته ام کرد

نویسم هر چه دل گوید , اطاعت

به برگ و دفترم وابسته ام کرد

***

بهار

 

صفا باشد چمن با گل بروید

زمینم  یاسمن سنبل   بروید

مرا  حال ا بهارم  آشنا  کرد

مبادا  ساز  بی بلبل  بروید

***

جوانی

 

جوانم من جوانی ریشه ام باد

هزاران   آرزوها   بیشه ام باد

وگر  دارم غمی بر دل  نیارم

تلاش و سوی حرفه پیشه ام باد

***

 

آرزو

 

کدامین  آرزو در دل وطن کرد

لباسی  آسمانی  را  به  تن کرد

مرا  با  آرزو هایم    رها  کن

فلک آخر سفارشها به من کرد

***

جدایی

 

کبوتر پر زدی با من چه کردی

دلم را سر زدی با من چه کردی

تو را عاشق ندانستن گناه است

قدم آخر زدی با من چه کردی

***

با تو

 

تو را تنها زشب هر جا می گردم

تمامی  کوله بارم  را   می بندم

شبی  سرد و  سکوتی  با  تو بودن

خیالم  آسمانم  من    می خندم

***

قبله

 

به زیر منظر حق جلوه گاهی است

به سوی کعبه حق قبله گاهی است

وگر  چشم  بیند  و  باور   ندارد

ز اثباتش دلیلی و کتابی است

***

بهار

 

آمده   بهار گل  آشکار است  بیا

هر طرف نگر غنچه هزار است بیا

بلبلان  همه  چه شاد  و  سرمست

این جلوه از آن پروردگار است بیا

***

 

میر حمزه طاهری نوپا

  mir hamzeh taheri nopa

 

 

حیف که دارند حروم می شند

 

 

به نام خدای عاشقان

این شعر از دوران دبیرستان می باشد

 که در مورخه 10/11/70  سروده شده

که با رجوع به دفتر شعرم و یادی از گذشته

 تقدیم شما عزیزان می شود:

 

حیف که دارند حروم می شند

***

می رم و هی داد می زنم

تو تنهائی زندونی ام

با سختی های زندگی

با بودنت من زنده ام

سحر

 که پا می شم چه زود

روز و شبم

 تموم می شند

چه اومدن , چه رفتنی

حیف که دارند حروم می شند.

 

انگاری

 هر ساعت عمر

زود و زودم می رند سفر

گاهی خوب و گاهی بدند

گریه و شادی تو همند

لذت زندگی  , همین

اینجور دارند تموم می شند

چه اومدن , چه رفتنی

حیف که دارند حروم می شند.

 

از سینه’ دقیقه ها

قلبی پر از خستگی هاست

از خاطرات اون روزا

زندگی ام , خاطره هاست

از ,  بند بند شعر من

نوشته ها تازه می شند

چه اومدن , چه رفتنی

حیف که دارند  حروم می شند.

 

کاش

 یکی پیدا بشه

خوبیها را یادم بده

تو قلب صاف و ساده ام

زندگی ها به من بگه

تو دفتر پاکی دیگه

اون بدیها پاره می شند

چه اومدن , چه رفتنی

حیف که دارند حروم می شند.

***

(نوپا)

بندر عباس 15/03/85

 

به نام خدایی که جهان  را آفرید

افکار زخمی

 

امروز پدر گفت

با چشم خیسش

بس خاطره بود

فانوس دیدش

 

می گفت آن روز

بودند  سزاوار

گر ساده بودند

دائم وفا بود

 

افکار مادر

گویا خبر هاست

بر ذهن زخمش

راز پدر بود

 

آفتاب رحمت

بس می درخشید

از شهد نورش

آنجا صفا بود

 

از رنج و سختی

نیست ناله پیدا

از لابه لایش

بس خاطره بود

 

از چشمه عشق

جوش و خروشی

هر تار و پودش

لطف خدا بود

 

حالا دگر نیست

آن صحنه پیدا

از  ریشه خشکید

عالم چه ها شد

 

آن روز شیرین

کوچ است و پنهان

بر زنگ شعرم

آه و نوا شد

 

یاد از گذشته

بر شعرم  اینک

عالم خبر دار

آنروز چه ها بود

***

(نوپا)

بندر عباس 21/02/85

عالم از اوست

به نام خدایی که جهان  را آفرید

 

*** عالم از اوست ***

 

بگویم شکر رب چون عالم از  اوست

زمین  و  آسمان  و  شبنم   از  اوست

 

همه  جمله  نبات  و  جمله   موجود

بهار  و  باد  و  ابر  و  نم نم  از  اوست

 

به  انسان کرد  عطا  بس چیز و نا چیز

گرفتن  لحظه ای جان و دم از اوست

 

وگر    کافر   کند   کفران   نعمت

گرفتن جان کافر هر دم از اوست

 

نگر  به خود  به   اندام   وجودت

که صانع آدمی شادی غم از اوست

 

همه  موجود  الله   صنع الله  است

همه   جلوه الهی,  آدم  از  اوست

 

کتابش  گوهری  از  علم   فردوس

ندا  دادن  ز  عالم  خاتم  از اوست

 

همه   از  اوییم  و  سویش   رویم  ما

گرفتن,  کل  مال  و  جانم  از  اوست

 

تنفس  حرف  و  گامم  با  او   باشد

بگویم  عبد  اویم   نامم  از  اوست

 

الهی    با  امیدش  شب  کنم  روز

دوای   هر  بلا  و  ماتم  از   اوست

***

(نوپا)

بندر عباس 07/02/85

 

به یاد مرحومه اعظم خزائی جویباری

 

به یاد

 مرحومه اعظم خزائی جویباری که در

سبز ترین دوران زندگی اش

 در جوار امام هشتم

به سوی خدایش کوچ کرد

(روحش شاد یادش گرامی باد)

کوتر زخمی

تو بوردی بالا بالا پر بهیتی

بهشت و شه ملائک ور بهیتی

 

تو با امام هشتم عهد دوسی

شه تن اسبه لباس چرقد دوسی

 

کمربنده سفر ره زیل دوسی

شه پر بیتنه سه دخیل دوسی

 

تو اونجه در پناهه شه خدایی

تو از زخم و جراحت هم شفاهی

 

 تمومه خاره جاره در بزویی

خدا دونده اماره سر بزویی

 

ته بوردن این و اونه ونگ هکرده

کوچه پس کوچه هاره لنگ هکرده

 

همه ته وسه کنه ناله و داد

ندونه اونجه هسی شادوهی شاد

 

همه تره بدیین آرزونه

ته قبره سر قرآن و با وضونه

 

خله هانه ته وسه او بهینه

مثله شمع یواشکی خو بهینه

 

تره اینجه و اونجه خو بدینه

تره ماه تی تی واری سو بدینه

 

ته تن اسبه لباس خش بو بدینه

ته دور تا دوره سبزه سو بدینه

 

ته شاعر چند تا بنده رو هکرده

شه دل ره با بنوشتن سو هکرده

***

تلفظ انگلیسی

kotere zakhmi

 

to bordi bala bala par bahiti

beheshto she melaek var bahiti

 

to ba emame hashtem ahd davesi

she tan esbe lebas chorghas davesi

 

kamerbande safere zil davesi

she par baitenese dakhil davesi

 

to onje dar penahe she khodaee

to az zakhmo jerahet ham shefaee

 

temome kharejare dar bazoee

kheda donde emare sar bzoee

 

te borden ino one vang hakerde

koche pas kochehare lang hakerde

 

hame te vese kene nale vo dad

nadone onje hasi shado hey shad

 

hame tere badiyen arezone

te ghabresar ghorano ba vezone

 

khale hane te vese o bahine

mesle sham yevasheki kho bahine

 

tere inje va onje kho badine

tere mah titi vari so badine

 

te tan esbe lebas khesh bo badine

te dor ta dore sabze so badine

 

te shaher chand ta bande ro hakerde

she delre ba banveshten so hakerde

 

ترجمه فارسی

کبوتر زخمی

رفتی به طرف آسمان و پروازکردی و به طرف بهشت رفتی و با ملائک همسخن شدی,

تو با امام هشتم پیمان بستی و لباس سفرت (لباس سفید) را کاملاً پوشیدی,

خودت را برای رفتن آماده کردی و برای پرواز کردن به سوی خدا دخیل بستی,

تو آنجا در پناه خداوندت هستی و همچنین در آنجا از زخم و دردهایت هم درمان می شوی,

همه جاهایی که برایت خوب بود رفتی و به خدا قسم می خورم که به طرف ما هم آمدی,

رفتنت همه را ناراحت و عزا دار کرد و کوچه پس کوچه های محل را در سکوت عجیبی تبدیل ساخت,

همه برای دوری تو داد و فریاد سر دادندو نمی دانند که تو در آنجا احساس شادی می کنی,

همه برای دوباره دیدنت آرزو می کنند و همیشه بر سر مزارت قرآن و فاتحه می خوانند,

تمام بستگانت از دوری تو مریض و شکسته شدند و و مثل شمع سوختن و تمام شدند,

خیلی ها اعلام کردند که تورا خواب دیدند که همچون ماه می درخشیدی,

و همچنین لباس سفید و خوشبویی بر تن داشتی و دور تادورت سر سبز و خرم بود,

شاعرت چند بیتی را برای تو آماده کرد و با این کارش دلش را آرامش داد,

 

***

نوپا

 

 

 

(نوروز 1385 )

  به نام خدا

پیشاپیش

  عید سعید  باستانی (نوروز  1385 )

را به  تمامی ایرانی های عزیز

 و به شما

 گروه بلاگ اسکای

تبریک و تهنیت  عرض  می نمایم.

 

***

 

I Also

 Congratulate

 Happy

Nourooz (1385)

Festival

 To All Iranian

And Blogsky Group.

***

چند دوبیتی تقدیم به شما

1-  بهار

باز فصل بهار آمد و گلها آشکار شد

از   هر طرفی  غنچه’  زیبا   هزار شد

زیبا مرغکی روی شاخکی نوا خواند

کین    جلوه   از  آن   پروردگار شد

***

 

2-  بهار

صفا  باشد چمن با گل بروید

زمینم   یاسمن  سنبل   بروید

مرا   حالا  بهارم   آشنا   کرد

مبادا   ساز   بی  بلبل   بروید

***

3-      بهار

شد  بهاران  هر طرف  گلها   صدایت  می زنند

نرگس  و یاس و سمن  حالا   صدایت  می زنند

سبزه هم  با بودن گلهای رنگ رنگ , خنده لب

بلبلان    با   چهچهی    زیبا  صدایت    می زنند

***

نوپا

14/12/84

NOPA

05.03.06

 

عشق

 

به نام خدایی که عشق را آفرید

*** عشق  ***

 

عشق  پرتوی  از  گل و زمین است

عشق   کبوتری  زیبا    آفرین است

عشق    چو    نم نم   بارون    الهی

هر جایی  ریزد  نقش  زمین است

عشق  چشمه ای باشد  از دل کوه

یا  آبی   زلال   زیر    زمین است

عشق    بلبلی   باشد    به    ترانه

لبخند و نوای  عشق همین است

عشق   رودی   باشد   چه   مصفا

سنگ و ساحلش صد آفرین است

عشق  ماهی  باشد  چه   درخشان

شب در آسمان همچو نگین است

عشق   سرّی است  از  اسرار  دلها

با وصال عشق چه قدر شیرین است

عشق  شمعی است  که  اگر  بسوزد

پروانه   کنارش   به  کمین  است

بی   عشق  دنیا  زندگی  شد  تلخ

درد  دل  عاشقان  همین   است

***

(نوپا)

 

نیست هیچ بارانی اینجا

بندر چرا  نمی بارد ؟

 

*** نیست هیچ بارانی اینجا  ***

 

در کنار  پنجره

من

 

حسرت  یک قطره باران

 

آسمانی گرم  و  روشن

 

ابر ها

 

  در کوچ  فردا

 

با  وجودش در زمستان

 

آرزوی نم نم آن

 

بس نگاهها آسمانی

 

نیست هیچ بارانی  اینجا

 

با وجود  باد خشمگین

 

شهر پیدا نیست هر جا

 

گرد و خاک هم در هوایش

می پرند

 

 حیران و ویران

 

در خیالم

 

  با نگاهش

 

نم نم باران چه زیبا

 

تا بشوید شهر تشنه

 

نیست هیچ بارانی  اینجا

 

موج

 

 در ساحل چه زیبا

 

می نشیند روی سنگها

 

قایق صیاد را او

 

می برد

 

 در خواب و رویا

 

ماهیان رنگ  رنگش

 

در دل دریا فراوان

 

منتظر

 

 از ریزش آن

 

نیست هیچ بارانی  اینجا

 

(نوپا

اون زمونای قدیما(شعر مازندرانی)

 

به نام خدا

( شعر مازندرانی همراه با تلفظ انگلیسی)

اون زمونای قدیما

 اون زمونای قدیما

اون آدمای با وفا

 

هنیش بینه رواقه سر

خسه بینه شه کاره سر

 

تازه چایی افتابه کل

بهار بینه زمینا کل

 

ورزای پش چو و ازال

لپر و تیل کتنه چال

 

بچی پلاره خردنه

زنده بینا ای مردنه

 

گد وشون ای کد خدا

پول و زمین کرده سیوا

 

بیچارون هی کار کردنه

بینجه کیسه بار کردنه

 

ناماشونا خسه بینه

مله میون دسه بینه

 

سمباره بن پلی بینه

مشغول لینگه تلی بینه

 

تشکله سر زرک پلا

مشغول بینه قند و پلا

 

تازه کره قد کتنه

تیسابه راره متنه

 

زمین زوئه تازه وجین

دسه جمی کاره بوین

 

کمر دلا تب تب عرق

مرز ه بالا لامبوس ورق

 

چله بییه کرسی سر

شب چره دیه سر به سر

 

تیکا  ایا مله دله

بمپرسنه تله دله

 

سنگه پل و اون پله سر

چند تا کیجا افتو به سر

 

دشته دله اسب و سوار

صواسری و چار بیدار

 

خرمن زونه چند تا خلال

خردنه روزی حلال

 

جینگا زنی خسه بینه

بینج و کمل دسه بینه

 

لمپا وشونه سو بییه

فنر چراغ خو بییه

 

برف اموئه میسه قاده

وارش امو وه با قاده

 

اسا گنی کو قدیما

تازه بونی نو و نوا

 

مدل رب زندی برار

خارجی گپ زندی برار

 

کئی پلاره یاد نکن

دولبه کلاره یاد نکن

 

شلوار لی تنگ پوشنی

ایمونه دل ره کوشنی

 

جوابه سر بالا دیینی

گد و کچیکی ره وا دیینی

 

قدیمای سختی ره ته

اونای بد بختی ره ته

 

اتا لحظه شه یاد بیار

اون کتاباره بی بیار

 

نا که قدیما چی چیه

زرک و چفا چی چیه

 

مه دل خانه اتا بویم

کمک کنی صد تا بویم

 

اسا بونه یاد نکنی؟

قدیماره شاد هکنی؟

 

الان بمو ظبط و سی دی

زبونه مازرون چی تی

 

بورده فراموش بهییه

فارسی بتن خوش بهییه

 

اسا گمبه جان مارون

وچه دره شمه میون

 

فارسی زبونه یاد بدین

مازرونی ره باد ندین

 

اتا بوین یکی چییه

مستروین و جکی چییه

 

مواظبه وچه باشین

وشونه هر کجه باشین

 

اما شما جان پرون

زحمتکش و خسه تنون

 

وچه ی جا رفق باشین

چپ چپکی تشر ناشین

 

اسا بورم شه مله سر

شعر بهووم از همه ور

 

امه مله هسه شلوغ

گد و کچیک گوش زنده بوق

 

چفته بنه دارنه مله

الیاد بنه دارنه مله

 

مصدار و تسکندون عجب

زمین دارنه وجب وجب

 

بیستا پنج تا دارنه شهید

اتا اتا بینه رشید

 

به راشون فدا بهینه

آسونه سر جا بهینه

 

آخر سر گمبه برار

مله ره ته هکن قرار

 

طاهری که بورده بیرون

مشکل دیه ونه میون

***

تلفظ انگلیسی

on zamonaye ghadima

 

on zamonaye ghadima

on ademaye ba vafa

henish bine revaghe sar

khase bine she kare sar

taze chaee eftabe kel

behar bine zamina kel

verzaye pesh cho vo ezal

apero til katene chal

bechi pelare kherdene

zende bina ay merdene

gade veshon ay kad khoda

pola zamin kerde siva

bicharon hey kar kerdene

binje kise bar kerdene

namashona khase bine

male mion dase bine

sembare ben pali bine

mashghole linge tali bine

tash kalesar zarek pela

mashghol bine ghanda pela

taze kare ghed katene

tisabe rare metene

zamin zoee taze vejin

dase jami kare bavin

kamer dela teb teb aregh

marze bala lambos varegh

chele biye kersiye sar

shab chare daye sar be sar

tika aya male dele

bempersene tale dele

sange pela on pele sar

chand ta kija afto be sar

dashte dele asbo sevar

sevasari vo charbidar

khermen zone chand ta khelal

kerdene roziye helal

jinga zani khase bine

binja kamel dase bine

lampa veshone so biye

fener cheraghe kho biye

barf emoee mise ghade

varesh emo ve ba ghade

esa geni ko ghadima

taze boni no va neva

modele rab zandi berar

khareji gap zandi berar

kaee pelare yad naken

dolabe kelare yad naken

shelvare li tang posheni

imone delre kosheni

jevabe sar bala deeni

gada kechiki re va deeni

ghadimaye sakhti re te

onaye badbakhti re te

ata lahze she yad beeyar

on ketabare bay beeyar

na ke ghadima chi chi ye

zareko chefa chi chi ye

me del khane ata bavim

komek keni sad ta bavim

esa bone yad nakeni?

ghadimare shad hakeni

alan bemo zabta sidi

zebone mazeron chi ti

borde feramosh bahiye

farsi baten khosh bahiye

esa gembe jane maron

vache dare sheme miyon

farsi zebone yad badin

mazeroni re bad nadin

ata bavin yeki chiye

mestervina jaki chiye

movazebe vache bashin

veshone har keje bashin

ama shema jane peron

zahmetkasho khase tanon

vache ye ja rafegh bashin

chap chapeki tasher nashin

esa borem she male sar

shehr bahovem az hame var

ame male hase shologh

gada kechik gosh zande bogh

chafte bene darne male

elyad bene darne male

masdara teskendon ajeb

zamin darne vajeb vajeb

bista panjta darne shahid

ata ata bine rashid

be rashon feda bahine

asone sar ja bahine

akhere sar gembe berar

malere te haken gherar

taheri ke borde biron

moshkel daye vene miyon

  

***

 

نوپا - NOPA

 

یا امام رضا(ع)

( به نام خدا )

 

این شعر طی اولین سفر به مشهد جهت زیارت امام هشتم در سال 1380 سروده شده است

 

یا امام رضا (ع)

 

سوی مشهد رفتم و عرض سلامم , ای رضا(ع)

شاد   شادم  بار  اول  ز  امامم , ای رضا (ع)

بوی   او  پر کرد , کل  حرمش  شد   با صفا

آخر این باشد صفت , وصف مرامم ای رضا(ع)

ای   غریبی  قربا     شاه  شهید , جانم   فدات

آمدم   ردم  مکن  ذکر  کلامم  , ای  رضا(ع)

بوسه  شد   از  هر کسی کار  عبادت  مسلمی

بوسه ام  شد با روا جای غلامم , ای رضا(ع)

در  حرم  بس  مسلمین  اشک  سلام  روی تو

منبعی   باشد  فراهم  ز  مدامم , ای رضا(ع)

سوی  تو  گشته  عظیم  حال  مریض بی شفا

بس  بزرگی با وفا اهل مقامم , ای رضا(ع)

جایگاهش   عاشقان   اهل  حرم  با  احترام

هر منافق می شود راه حرامم , ای رضا(ع)

ضامن آهو رضا(ع) درد را در مان رضا(ع)

هم مزور در حرم سیم و نیامم , ای رضا(ع)

یا علی موسی الرضا(ع) درد را درمان تویی

تا شوم بهرت نماز سوی قیامم , ای رضا(ع)

باغ  جان   تو   منور   هر  طرف  زیبا  گلی

شد مزور جسم من یار قوامم , ای رضا(ع)

چشمه ای  باشد زلال و ناب  در طرفه حرم

تا بنوشم جرعه ای پای سلامم , ای رضا(ع)

هم  جوان  هم کودکان  هم زن   با احترام

هم طلا هم با بها آنجا صفاهم , ای رضا(ع)  

***

 (نوپا)

مشهد 1380

یا علی (شعری از ب. تنگسیری)

 

به نام خدا

یا علی

 

مولای      منی    مو لا ,  مولای    مسلمانی

بی تو چه شود حاصل  جز یا’س و پریشانی

مولا    ز   خداوندی    بگزیدیه    پیغمبر

(سلطان   سلاطینی   بر  کرسی   سبحانی)

سلطان   ملائک  را   بگزیده  خدا  مولا

زان  پس   به جهان آمد از عالم  پنهانی

از کعبه برون آمد آن شاه  جهان افروز

عالم  به  شگفت  آمد زان ناطق  قرآنی

آن شب که علی خوابید در بستر پیغمبر

دین هم به شگفت آمد زان یار و نگهبانی

مردی    ز شگفتی ها    باشد   علیم    مولا

زهرا (ع) بودش همراه در عالم روحانی

بودش  پسری  والا  آن  کشته’   عاشورا

عالم  همه  یعقوب  و  آن  یوسف کنعانی

باشد ز علی حاضر آن مهدی جان غائب

روزی  به جهان  آید  آن  ناجی   انسانی

در جنگ چو شیران بود یارای اسیران بود

او  اهل  زمین  باشد   یا   مالک  کیهانی

رویش به خدا مولا چون گرم نماز عشق

بخشیده   فقیران را   آن   خاتم   سلطانی

اسرار علی در شب بود از رب و آن یا رب

یارب   تو علی  بنما  تا هست   مرا  جانی

بردی   ز دلم  مولا  هستی  وجودم  را

بنمای   رخ و بگشا  آن  دیده’   نورانی 

در  کوفه چو آواره  دنبال  علی  گردم

شاید  که  علی  یابم  در  اشک  یتیمانی

عشقی   اگرم  باشد  از  عشق  علی  باشد

جانی   اگرم  باشد    قربانم   و   قربانی

مولای  دل   و  جانی   بگزیده’  جانانی

عالم   ز پیت   حیران  در   عالم حیرانی

عشقم چو علی مولا دینم همه را او راست

مولای   دل  آرامی  جانی  و  تو  جانانی

***

ب – تنگسیری 12 بهمن 84

بندر عباس

محرم (ماه خون ب شمشیر)

( به نام خدا )

محرم(ماه خون بر شمشیر)

باز هم

 محرم

ماه عزا شد

در کربلا بس

غوغا به پا شد

از خون و شمشیر

دارم  شکایت

از کشته هایش

باشد روایت

از ظلمت ظلم

خورشید

 نتابید

از اهل کافر

آنجا چه ها بود

از شمر ملعون

ظلم و ستم ها

بس خیمه ها

سوخت

 آنجا رها بود

ظلم بر حسین(ع) و

یاران راهش

بر کشته آنجا

شیون به پا بود

ظلم از یزیدان

هر جا نمایان

از داغ یاران

بس گریه ها بود

خون شهیدان

صد لاله رویید

از عطر و بویش

آنجا صفا بود

جن و ملک هم

از این مصیبت

در سینه آنروز

آهی دگر بود

ششماهه اصغر(ع)

در خون  و نیزه

بر حنجر او

تیری رها شد

آن کودک ناز

آغوش مادر

رحمی نبود

 هیچ

زان اهل کافر

از

 رقص شمشیر

گویا

 خبر بود

از رعد و برقش

دشمن جدا بود

سالار آنروز

در خون شناور

نامش

حسین(ع) است

فرزند حیدر

از

اشک زینب

نعش برادر

صد ها ملائک

صاحب عزا بود

سقای آن روز

با مشک آبش

در خیمه

بودند

بس چشم به راهش

عباس(ع)

دو دستش

از تن

 جدا شد

بر مرکب خود

آنجا رها شد

مرد علمدار

سقای تشنه

آنروز

 ز راهش

او با خدا شد

درس شهادت

نام حسینی(ع) است

عالم برایش

ماتم سرا شد

***

 (نوپا)

10 بهمن 1384 بندر عباس

 

یا حسین

 

به نام خدا

شعری از یک دوست , تقدیم به عاشقان حسین

*** یا حسین  ***

 

ای حسین جان  , جان شیرینم بده

رهزن    دلها  , دل   و    دینم بده

چشم تو  چشم  محمد یا علی است

چشم  جان  , چشم  خدا بینم بده

تشنه  اما  مست عشق  و  عاشقی

رمز  عشق و  حمد و یا سینم بده

ای  خدای  عاشقی  در  کربلا

عاشقانه    با  خدا  ,  اینم   بده

کینه از درس  یزید و شمر  بود

دین عشق و قلب بی کینم بده

کربلا   را  منتظر  آب   فرات

جان   فدایت  جام  زرینم  بده

روز و شب بر وصل رویت منتظر

چشم به راهم سر به بالینم بده

جان  مشتاقان  فدایت  یا حسین

جان  سلطان  و  سلاطینم  بده

کربلا   شد   قبله’   ما   عاشقان

یا حسین , زان خاک سیمینم بده

بوده ام من عاشقت از کودکی

جان  من   بستان و تسکینم  بده

عاشقان  باشند  فدای  عشق تو

ای خدا , عشقی تو چندینم بده

***

ب . تنگسیری

08/11/84  بندر عباس

E-Mail:Tangsiri_1929@YAHOO.COM

چند دوبیتی

 

به نام خدا

خدا

به زیر منظر حق جلوه گاهی است

به  روی کعبه حق قبله گاهی است

وگر   چشم  بیند   و  باور   ندارد

ز اثباتش  دلیلی  و  کتابی است

 

***

پرواز

کبوتر پر زدی با من چه کردی

دلم را سر زدی با من چه کردی

تو را عاشق ندانستن گناه است؟

قدم آخر زدی با من چه کردی

***

نوپا

نماز

 

 

به نام خدا

***  نماز ***

 

بیا    تو   با  نماز  انس  و   ثنا کن

بخواه  از رب مریضان  را شفا کن

نماز ارچه سخن جوف کلام است

سخن  والا مقام  ذکر سلام است

صدای مسلمی آمد چنین گفت

ز اوصاف خدا بس آفرین گفت

علی(ع) گر با نماز صاحب صدا شد

به   تیر  و  زهر   ملجم   آشنا شد

ز  خون  فزت  و  رب کعبه گفتا

به  عشق  دیدن حق قبله گفتا

نماز آن چهار ستون تکیه گاهست

بدونش  خانه  دین بی نگاهست

اگر  مسلم  تو  باشی  بی نمازی

نمازی  شو  ازیرا   بی نمازی

تورا  با  عشق  الله  جاودانی است

بی الله زیستن علت بی نمازی است

الا ای مردمی که خود پرستید

به زیر مجمع حق عهد نبستید

بیایید عهد و پیمان را ببندیم

برایان حرکت از حق باره بندیم

سفر بی ساز و برگ معنا ندارد

نماز هم بی خدا معنا ندارد

وگر بس اهل الله در نمازند

تقرب سوی حق عشق نمازند

کلید و درب مسجد را نبستند

درونش اهل قبله بس نشستند

وگر اولاد آدم سنگ پرست بود

زحقش بی خبر او جنگ پرست بود

ازیرا او ز عقل و فهم سقیم بود

به هر فکر اساسی بی فهیم بود

کنون ای انجمن بیدار هسستید

چو رودی حرکت از کوهسار هستید

جوان را عشق الله یاد دادند

درونش با نماز ایجاد دادند

به کودک اشهد الله گفتند

شهادت بر جمیع بالا گفتند

مراد دل با معشوق سپردند

صدای عشق با معبود شنفتند

نماز ره صحیح زندگانیست

نماز ره صراط جاودانیست

نماز صوت مسلم کنج خانه

به سوی رب تعالی جاودانه

خوشا آنکس ندای عاشقی گفت

سپرد خود را به حق و عابدی گفت

به گوش طفل اذان را باز کردند

ندای مسلمی آغاز کردند

گهی تو با نماز گه بی نمازی

جدایی با نماز آنوقت نمازی

اگر عابد تو باشی کو نمازت

شکایت می کند بر تو نمازت

بیا با ما جلیس شو عبد زاهد

مسلمان با تقی و عبد عابد

بهار بی برگ و گل زنده نباشد

عابد بی آن نماز بنده نباشد

اگر رودی به دریا می زند پر

نماز خوان سوی الله می زند پر

اگر دریا ز طوفان می کند خشم

خدا را بی نمازی می کند خشم

درخت گر با بهار گلها درخشد

نمازی مو’ منی  تقوی درخشد

وگر بس نوجوان آزاد هستند

گرفتار و اسیر باد هستند

وگر بس اهل کافر بی نمازند

گروه باطلند حق بی نیازند

امام را در نماز آزار دادند

ز فرقش تیر کین بر بار دادند

عدالت را ندیدند چشم بینا

عدو بر خاتمی جمله نبی ها

به سجده بی گنه بس خون شناور

به میدان جنگ نکردند چون دلاور

مساجد بس حرم ویران کردند

به هنگام نماز طوفان کردند

نماز ذکر خدا عشق الهی است

نماز روح نجات و  رستگاری است

وگر طاهری از ره الهی است

نماز خوان با تقی عبد الهی است

***

 (نوپا)