پائیز هم زیباست ...

پائیز هم زیباست ...

باز کن پنجره را

امروز هوا عالی است

چشمانت را بگشای

پائیز هم دیدنی است

شکر خدا بجا آر …

خلقتش ستودنی است

گوش کن ...

می شنوی ؟

صدا یی پیداست!

خش خش برگها هم شنیدنی است

و من هم بیقرار ...

 تا غروب به انتظار خواهم نشست

غروب زرد و طلایی اش دیدنی است

 

 

و تا شب هم منتظر خواهم ماند

شب سرد و درازش نوشتنی است

بگذار قلم  بردارم

عاشقانه بنویسم

آنچه در افکار من می گذرد

آنچه از پائیز نگفته ام

آنچه که در خاطرم سوسو می کند

از پائیز .... بله پائیز

از ایام سکوت و طولانی اش

از چهره طبیعت بی نظیر

از شگفتی های آسمانی

فصلی که تنهایی ام را به خاطرم می کشد

از عشقم ...

از آرامشم ...

از گریه ام ...

از خاطرات کهنه و بایگانی ام

از خرید و گام اول دبستانی ام

چقدر زیباست ، جنگل

با برگهای مرده ی  رنگ رنگ

حیف نیست این برگها بپوسند؟

فقط به باغ می نگرم

بی اختیار ، بی اختیارمی نویسم

از قطره های  زلالی که روی برگ ها سر می خورند

از حرکت موزون برگی که با تلنگر باد می رقصد

از پیچش تارهای عنکبوت صیاد

می نویسم و می نویسم

وخوشحالم...

از رقص برگهای درخت صنوبر ، کنار باغ

زوزه عاشقانه نسیم سرد

نوازش عاشقانه نم نم باران

آغاز پوشیدن تن پوش ضخیم

پچ پچ گنجشکهای گرسنه

آواز کلاغی در انتشار خبر

قدم های باغبان زحمت کش و عاشق

فرا رسیدن نم نم پائیزی

به به ... ببین ،  امروز چقدر زیباست

و من هم خرسندم

لذت می برم ... لذت می برم

از جنبش گردوهای نچیده بر شاخه ها

از ریزش دانه ها در بوته ها

تلاش مورچه ای برای ذخیره  غذا

قدم های آهسته حلزون خسته

تشعشع نور آفتاب ، از لابلای شاخه ها

انعکاس نوری سفید از تن شبنم ها

رقص علف های زرد  از ساز نسیم

موسم آرامش زمین

لبخند کشاورز خسته از دروی برنج

شادی کودک دبستانی به هنگام مهر

پرواز شاپرک ها ی روشن در صحرا

چهره رنگ رنگ درختان از دور

پرواز قاصدکهای حیران

نوبت چرای دام ها در صحرا

موسم خوابیدن شالیزار و دشت

قدرت پروردگار در زمین

بله ...

پائیز هم زیباست

و من هم خیلی خوشحالم

***

میر حمزه طاهری هریکنده ای (نوپا)